دیدم آخر هفته خیلی سوت و کوره گفتم یکم بخندیم هر کی دلش خواست میتونه بیاد اینجا و از خاطرات خنده دار دوره کودکیش برامون بگه اولیشو خودم شروع میکنم انموقع خیلی ناراحت شدم ولی الان یادم میافته از خنده میبرم زمستون بود بچه های دهه شصتی یادشون هست بارونیه قرمز نایلونی اونموقع خیلی مد بود منم که بچه بودم رنگ قرمز و اینا حسرتشو داشتم تا اینکه یه روز بابام منو سورپرایز کرده بود برام گرفته بود با خوشحالی اول صب پوشیدم رفتم مدرسه رسیدم مدرسه همه داشتن نگام میکردن پچ پچ میکردن منم فکر میکردم بخاطر بارونیمه بعد که از پله ها میرفتم بالا یهو خودمو نگا کردم دیدم ای داد:hanghead:زیپ بارونیه از وسط باز شده نگو بچه ها بخاطر این پچ پچ میکردن زیپه طاقت نیاورده بودمنو میگی بعدش اینشکلی بودم وقتی رسیدم خونه انقدر ناراحت بودم که نگو :hanghead:
آشنایی بیشتر با زیباتنی ها
پاسخ به رایج ترین سوالات کاربران
اطلاعیه مدیریت سایت