بچه ها بیایم از انگیزه هایی که باعث شده تصمیم به لاغری بگبریم بگیم

[**mahsa**]

سلام دوستان نمیدونم اجازه داشتم تاپیک بزنم یا نه :7165: با اجازه مدیران عزیز

بزرگترین چیزی که به من انگیزه داده و میده اینه که دلایلی که دوست دارم لاغر شم رو مینویسم و همیشه میخونم , شما هم این رو امتحان کنید میدونم واضحه اما نوشتنش کلی انرژی میده. مثلا :

1- من عاشق عکس گرفتنم اما با این هیکل همیشه فراری از عکسم ...

2- هیچ وقت تا وقتی مانتوم در حال پاره شدن باشه نمیرم مانتو بخرم چون دوست ندارم هی بگن سایز شما رو نداریم ...

3- از این که هر کس نگام میکنه حس میکنم به خاطر چاقیمه خسته شدم ...
و ...


من واسه این یه دفترچه یادداشت دارم اما به نظرم این جا هم موثر باشه. ممنون همگی!

[mahrokh]

سلامم عزیزان انگیزه من از لاغری برگشتن به وزن 10 سال پیشم هست 58 کیلو بودم ...بعد نامزد کردم یه مدت استرس زیاد بهم وارد شد بعد از 2ماه دیدم هر روز دارم چاقتر میشم ...طوری که شدم 90 .رفتم دکتر ازمایش معلوم شد من دچاذ کم کاری تیرویید شدم تیروییدم سمی هست تو عکس نشون داد پر گره (ازمایش سال قبل سالم بودم )
دکتر گفت استرس نارحتی باعث تیرویید میشه خلاصه تا عروسی بارداریم دکتر کرمانی رفتم مسچی مشیری کیمیاگر رفتم ولی متاسفانه دریغ از 1 گرم که کم کنم .. شدم 119 ..به خاطر چاقیم چار اسم شدید شدم ..کمردرد وخلاصه همه دردهایی که ادمای چاق دارن...اعتماد به نفس نداشتم ...همش ناراحت بودم وقتی خودمو توایینه میدیدم گریه ام میگرفت چی بودم چی شدم اونم به خاطر نارحتی های بی خود ...دیگه تو بهمن سال پیش که دچار شدیدترین حمله اسمم شدم رفتم زیر چارد اکسیژن فکر میکردم دارم میمیرم تصمیم گرفتم لاغر شم بعد تو جستجو اینجا رو پیدا رکردم ..خوشحال شدم ..من باید برای ازنده موندن سلامتیم لاغر شم برای اینکه پسرم هر وقت من حمله بهم دست میده گریه میکنه میگه مامان نمیری برای اینکه استرس و فشار نارارحتی رو از و دوش همسرم بردارم که همش نگرانمه باید لاغر شم تا این فامیلا که همش منوکردن سوژه که هرکی رو میخوان مثال بزنن میگن ماهرخ لاغر بود الان خرس شده من باید لاغر شم تا از دست این حرفها ...تحقریا راحت شم.تا اینجا که خوب بوده کنا رشمه خوبان انشالله اینبار تا انتها میرم ....شادباشییییییییییییییییی یییییییییددددد

[aviishan]

راستش انگیزه من واسه لاغری این بود که چند روزی بود که مادرم ازم میخواست که یه مانتوی بلند بخرم و دیگه با مانتوهای کوتاه یا معمولی... نرم دانشگاه...
منم یه روز که حوصله نداشتم رفتم بازار و یه مانتوی بلند مناسب به سلیقه مادرم خریدم ...و موقع پرو اصلا به مدل مانتو نگاه نکردم ...
اومدم خونه دیدم مانتوم خیلی بد مدل و تنگ هست و بدن رو خیلی نافرم نشون میده ...( مدلش از بالا تنگ و از پایین گشاد بود )
و اینجوری بود که به دلیل اینکه مامان خیلی شاکی بودن از دستم مجبور بودم اون مانتو رو تنم کنم و بیرون برم ..
بیرون که میرفتم خیلی خجالت میکشیدم...دو سه بار بیشتر باهاش بیرون نرفتم تازه اونم وقتی با خانواده بودم جلوی خانواده حرکت میکردم که مورد تمسخر واقع نشم ..البته هیچوقتم این اتفاق نیوفتاد...
چندین جلسه از کلاس های دانشگاه رو نرفتم و خود خوری میکردم :brodkavelarg:و به کسی علتش رو نمیگفتم
و اصلا اصلا اصلا به فکر رژیم و لاغری نبودم
تا این که یه دفعه با یه وبلاگ لاغری برخودم که خیلی بهم انگیزه داد ...
و از اون به بعد شروع کردم به رژِیم وتا الان خدا رو شکر کلی پیشرفت کردم ...از 72 رسیدم به 61
الان اون مانتویی که خیلی نافرم نشونم میداد کلی بهم میاد و جذابم میکنه ...
اما حالا حالا ها راه برای رفتن زیاد دارن...

[باران111]

سلام

پارسال که من زیبا تن رو پیدا کردم 89 کیلو شده بودم یعنی اخر چاقی و ترکیدن برا من

اونموقع متوجه چاقیم نبودم و از حرفها و تذکرهای همسرم عصبانی میشدم..... تا اینکه برا دخترم تولد گرفتم .... البته من هیچ وقت تو عکسها و فیلمها نمیرفتم جلو دوربین و همیشه مجبور به پوشیدن لباسهای گشاد بودم

بعد تولد دخترم چند تا از فیلمها رو که دیدم باورم نمیشد اون قد زشت شدم دنیا برام تار شد .....و تصمیم گرفتم تو نت دنبال راه حل بگردم ....کلی وب گردی و سایت بازی که با زیباتن اشنا شدم شروع کردم با رژیمهای اونجا و در

عرض یه ماه من رسیدم به 80 کیلو خیلی خوشحال و با اعتماد به نفس کامل..:999:. همه خیلی تشویقم میکردن و بهم روحیه میدادن جز جاری جان

ولی شهریور همون سال متوجه بارداری ناخواسته ام شدم و دوران سخت بارداریم تا اردیبهشت امسال طی شد.

امروز وزنم بعد زایمانم 84 هست و اخر بارداریم 98 شده بودم و الان خوب برگشتم بدون هیچ کار خاصی

حالا دوباره اومدم تا رسیدن به هدفم دوباره از ن شروع کنم.....الانم برا روحیه گرفتن میرم سایتهای مدل لباس و مانتو و با دیدن اون مانکنها و لباسهاشون دلم میخواد منم همون طور شیک و خوش هیکل بشم

راستی یه بار داشتم با سی دی رقص عربی تمرین میکردم دخترم بهم گفت که مامان نمیشه اون خانومه مامانم بشه گفتم اخه چرا .....گفت اخه اونا لاغرن و خوشگلن و قشنگ میرقصن

فک کن یه بچه 5 ساله این حرفو به ادم بزنه خدا کنه بتونم لاغر بشم که جلو بقیه مخصوصا وقتی کنار شوهرم هستم بتونم راحت و شیک ظاهر بشم اخه شوهرم خیلی خوش تیپه و من ... در کنارش اصلا بهش نمیام البته منم خوشگلماااااااا ولی متاسفانه هیکلم خوب نیست

به امید لاغر شدنم و جشن هدف گرفتنم

[marmar3]

جذاب بودن و احساس آرامش وقتی تو آینه نگا میکنم...

[انتخاب]

اعتماد بنفس دلیل اول
تو خوابگاه که بودم همیشه دوس داشتم مثل بقیه دوستام لاغر باشم تو عکسامون از همه چاقتر بودم اعصابم بهم میریخت از خودم بدم میومد
از هیکل درشت خوشم نمیاد زن باید ظریف باشه
کوه و شنا با داشتن اضافه وزن برام سخت بود
یا وقتی میخاستم برم مهمونی وای وای این از همه بدتر بود
خرید لباس هم که جای خود همیشه اون لباسی که دوس داشتم بپوشم نمیشد

[zizi6275]

همه فامیلهای من دختر خاله هام و دختر عمه هام و دختر عمو هام ... همه شون هیکلی شبیه باربی دارن...
من که باهاشون هستم احساس میکنم مث مامان های 60 70 ساله ام
هیکلم انگار مث خانم های مسن شده
به خاطر همین همیشه ازشون دوری میکردم و تو جمعشون نبودم...
ولی الان که کمتر شدم و به 64 رسیدم چنان اعتماد به نفسی پیدا کردم دیدنی...
کلی با خودم حال میکنم...
ولی یکم شکمم بالا اومده باید درستش کنم
تازه انگیزه اصلی من به خاطر همسری بود
اون همش میگه به خودت برس اینجوری نباشه هیکلت
چون خواهر های خودش همش لاغر و خوش هیکلن...
بهم بر میخوره منو با خواهر هاش مقایسه میکنه...
من میتونم ...
مطمئنم که میتونم خوش اندام و زیبا بشم...
پس پیـــــــــــــــــــــــ ــش به ســــــــــــــوی لاغریـــــــــــــــــ....

[دختر بلا]

میخوام لاغر بشم که اعتماد به نفس از دست رفته ام رو برگردونم

میخوام لاغر بشم که بتونم تموم اون لباس هایی که قبلا میپوشیدم و خوشگل بودن رو باز بپوشم

و مهم ترین دلیلم میخوام لاغر بشمم که بزنم تو دهن همه ی اونایی که مسخره ام کردم

و مطمئنم میتونم

موفق باشید

[zizi6275]

همه فامیلهای من دختر خاله هام و دختر عمه هام و دختر عمو هام ... همه شون هیکلی شبیه باربی دارن...
من که باهاشون هستم احساس میکنم مث مامان های 60 70 ساله ام
هیکلم انگار مث خانم های مسن شده
به خاطر همین همیشه ازشون دوری میکردم و تو جمعشون نبودم...
ولی الان که کمتر شدم و به 64 رسیدم چنان اعتماد به نفسی پیدا کردم دیدنی...
کلی با خودم حال میکنم...
ولی یکم شکمم بالا اومده باید درستش کنم
تازه انگیزه اصلی من به خاطر همسری بود
اون همش میگه به خودت برس اینجوری نباشه هیکلت
چون خواهر های خودش همش لاغر و خوش هیکلن...
بهم بر میخوره منو با خواهر هاش مقایسه میکنه...
من میتونم ...
مطمئنم که میتونم خوش اندام و زیبا بشم...
پس پیـــــــــــــــــــــــ ــش به ســــــــــــــوی لاغریـــــــــــــــــ....

[Bar@n]

من هيكل خوبى داشتم تا اين كه اين كنكور لعنتى شروع شد:((((
من با خواهرم هر دو با هم امسال كنكور داديم ولى اون فقط ٢ ٣ كيلو چاق شد وو من ١٦ كيلوووواز استرس زياد فقط در حال خوردن بودم!!
راستش اولين انگيزه ى من وقتى بود كه واسه عيد رفتم خريد ديدم هيچ لباسى اندازم نيست:( اونجا بود كه به خودم اومدم
دومين انگيزم وقتى بود كه پسر خالم كه ١٢ سالشه و خيلى پروو ِ من وو ديد و گفت تو اصلا روت ميشه جلو ايينه برى با اين هيكل؟؟؟؟؟
سوميــن دليل كه اصلى ترين دليلِ خواهرىدوست پسرم ببود كه وقتى منو بعد كلى وقت ديد كلى من وو اذيت كرد و هى ميگفت دادشم لياقتش بيشتر از يه بالشته( دختره ى كصافـط)
البته الان يه چند كيلويى كم كردم ولى هنوز تا هدف كلى راهـه:)
ايشالا كه همگى پيرووووووز شيم

[parisima]

ميخوام لاغر بشم...كه زيبا باشم و بدرخشم..........لباسهاي شيك بپوشم...با اينكه خيلي لاغر شدم هنوز نميتونم لباسهاي دلخواهم رو بپوشم..ميخوام لاغر باشم كه از خطر بيمار يديابت و فشار خون و....در امان باشم ...ميخوام لاغر بشم كه چربي خون نگيرم..................سلامتي و زيبايي و جواني بهترين دليل من واسه لاغرييييييييييييييييي..بعد از اون اينكه مرد زندگيم از داستن من و اندامم لذت كامل ببرههههههههههههه