و اما پیتزا ...
دیروز با مامان پیتزا درست کردیم. البته از نوع کمی تا قسمتی سالم . خمیرش رو هم خودمون درست کردیم با کمی روغن کنجد. البته میتونم بگم پیتزای سبزیجات و مرغ بود. سبزیجاتش زیاد بود . اما قسمت دردناکش پنیر هست. درسته خیلی کم از پنیر استفاده کردم ولی بازم عذاب وجدان دارم. برای همین دیروز بعد از ظهر بجای نیم ساعت چهل و پنج دقیقه دوچرخه سواری کردم. شب دوست فرانسویم پیغام داد که ویدیو رو دیدم دقیق نمیشه گفت سرعتت چقدره ولی احتمالا 23 هست. نمیدونم این چه اسکرینی هست که رو دوچرخه گذاشتند. یعنی 23 رو 61 نشون میده . دیشب داداش یه بطری یک لیتری شیر کاکائو خرید. تو خونه هم که غیر از من کسی شیرکاکائو نمیخوره. مجبورم این دو سه روزه بخورمش. اصلا ملاحظه آدم رژیم دار رو نمیکنند. نمیدونم چرا هرچی میخورم با نگرانی میخورم این اصلا خوب نیست. اضطرابم بیشتر شده.