همرا ه کردن رژیم پل مکنا با کتاب راز چی میشه؟؟
گبی از کاراکاس، ونزوئلا در، دبیرستان من چاق ترین دختر در کلاس بودم وزنم حدود ۱۷۸ پوند( ۸۱ کیلوگرم) بود و سایزم ۱۲ بود .من همیشه در این باره که چقدر زشت و چاق بودم شکایت می کردم پسرها از من خوششون نمیومد و با تمام انرژی منفی که با خودم حمل می کردم یک فرد بسیار ناراضی بودمو خیلی بیرون نمی رفتم تو خونه می موندم غذا م خوردمو تلویزیون تما شا می کردم احساس بدی در مورد خودم داشتم چون من چاق بودم و همه دوستام لاغر و زیبا بودند.می خواستم مثل اونا باشم ولی اونو به صورت غیر ممکن می دیدم.همیشه رژیم می گرفتم ولی بعد همش بر می گشت من واقعا نگرش بدی به زندگی داشتم . یکی از شبا تو اتاق پدرم کتاب راز را دیدم شروع به خوندنش کردم واقعا جالب بود یکی از جمله های زیباش اینه ( هر آنچه در ذهن خود مرور می کنید همان چیزی است که در حال جذبش هستید) بعد به قسمت راز وبدن شما رسیدم و شروع کردم با باور کردنش. من خودمو به عنوان یه دختر زیبا با اندامی واقعا جالب تصور کردم. من این افکار مثبت رو تقریبا۳ ماه در ذهنم نگه داشتم و یه روز خودمو توآینه دیدم من به اون شخصی که می خواستم تبدیل شده بودم وزنم ۱۲۵ پوند( ۵۰ کیلو گرم) و شلوار سایز ۲ رو پوشیدم من از اون روزی که خواندن راز رو شروع کردم همیشه مثبت فکر کرده ام .مردم در خیابان متوفق میشن و به من میگن که من زیبا هستم ؛ دیروز از من خواستن که در درست کردن تبلیغ یه شامپو مشارکت کنم . من ماه آینده در تلویزیون خواهم بود نمی تونم از این خوشحل تر باشم