تقلب کردم.
این همه روز بدون یک تقلب حتی. اما دیروز نمی دونم چی شد. خونه مامان که آدم میره سنگ هم خوشمزه به نظر میرسه و میگه بیا من رو بخور. حالا کیک و غذا و تنقلات مامان پز که جای خود داره. صبح رفتم رو ترازو. خدارو شکر که اضافه که نکردم هیچ. کم هم کردم.