خودباوری، زندگی سالم، شادابی
از هنگام تولد با چهار و نیم کیلو وزن جزو نوزادان چاق بودم.
اوایل و تا حدود اواخر دبیرستان که به 65 کیلو رسیده بودم از نظر دیگران دختری با اندام پر ولی میانه بودم. بعضی ها هم نظر می دادند که خوش اندامم.
البته از نظر ژنتیک فرم بدنی ام بالاتنه لاغر و پایین تنه پر بود و همین موضوع باعث خطای چشم و بالتبع ذهن دیگران میشد.
به هر حال هر چه که بود، این تعریفات و از طرفی ادعای مادرم که می گفت "دانشگاه بری لاغر میشی"؛ منو به مرز 74 کیلو در 22 سالگی رسوند.
در همان سال به کمک دکتر تغذیه به 65 کیلو رسیدم ولی از اونجایی که تنها رژیم را رعایت میکردم و خبری از تغییر عادات غذایی نبود؛ دوباره چاق شدم.
طی این سالها بارها در نوسان لاغری و چاقی بودم. اواخر هم ورزش رو در کنار رژیمم اضافه کردم که باعث میشد خیلی سریعتر لاغر شوم. به محض اینکه به 66-64 کیلو می رسیدم، اطرافیانم در کنار تشویق اصرار می کردند که کافیه و ...
اونا شاید فقط نظر شخصی شون رو میدادند ولی من با همین حرفها ارضای روحی می شدم و رژیم را رها می کردم که نتیجه اون عضله و سفت شدن بدنم شد. حالا که می خوام لاغر بشم، به سختی باید روند لاغری رو طی کنم چون فقط مدت طولانی ای لازم دارم تا عضلاتم نرم شود و بتوانم سلولهای چربی اش رو مهار کنم.
بعد از ازدواجم هم که اوضاع بدتر شد و گذشته از اون دانشگاه هم قبول شدم و از اونجایی که به درس خوندن و نمره بالا اهمیت فراوان می دادم متاسفانه گزینه مهم زندگیم یعنی "اندام متناسب" را فدای آن کردم و به مرز 85 کیلو رسیدم. این در حالیه که همکارم که دانشجو شده بود و اضافه وزن هم داشت، با تدبیر صحیح در هنگام ضعف و گرسنگی در مدت امتحانات لاغر شد. الان هم که ترم دوم هستم همان ترس چاق شدن به سراغم اومده.
....
از این که از فرصت ها استفاده درست نکردم افسوس می خورم اما به هر حال شیر ریخته قابل برگشت نیست و من باید به دنبال نتیجه گیری و تصمیم گیری صحیح باشم:
- تصمیم گرفتم منبعد هنگام درس خواندن اگه ضعف داشتم، کمی عسل بمکم و آب جلوی دستم باشد. چون می دونم که ضعف نیست و فقط حرکتی محض کم کردن خستگی و استرسه.
- تصمیم گرفتم در مواقع آزاد بیرون بروم و کمتر خونه بمونم. حتی مثلا برای خرید جوراب
- تصمیم گرفتم سالاد همیشه همراه غذایم باشد.
- تصمیم گرفتم اگر دستم سمت غذایی رفت اول از خودم بپرسم گرسنه ام واقعا؟ یا تشنه؟ یا فقط هوس زودگذره؟
- تصمیم گرفتم اگه غذای ممنوعه ای به شدت هوسم کرد با خودم فکر کنم که این غذا را خورده ام و الان یک ساعت از آن گذشته است، چه حسی دارم؟
- تصمیم گرفتم به خودم و تلاش هایم برای رسیدن به اندام متناسب به نیکی نگاه کنم و به قولی کمک و همراه و دوست بدنم باشم.
- ...
و اما اهدافم:
در درجه اول افزایش خودباوری و بعد شادابی و زندگی سالم و از همه مهم تر دوران بارداری آرام و بدون تنش
بعد از اون میخوام مامان شم به امید خدا
از 17 فروردین 93 رژیم 21 روزه رو گرفتم و 3 کیلو در عرض 5 روز کم کردم ولی از اونجایی در هر دوره شش روزه باید دو روز 2-1 لیتر شیر می خوردم و بدن من به شدت به شیر حساسیت دارد، حالم خیلی بد شد و رژیم را رها کردم.
از فردا رژیم سوئدی رو می گیرم، امیدوارم به هدفم برسم.
برای همه دوستان عزیزم که در این مسیر تلاش می کنند آرزوی اراده قوی و همت بلند می کنم.
.
آشنایی بیشتر با زیباتنی ها
پاسخ به رایج ترین سوالات کاربران
اطلاعیه مدیریت سایت