نوشته اصلی توسط
Tasa
ممنون از تشویقتون:slxe1vrr6glin3kty2a
راستش من بعد از عقدم تا زمان عروسیم حدود یک سال فاصله بود. اون زمان یعنی ۱۷ سال پیش, پایان دوره لیسانس بودم و داشتم برای کنکور فوق لیسانس آماده میشدم. اون موقع تو یه خوابگاه تو تهران بودم.
با یه روش خیلی جالب حدود ۱۶ کیلو کاهش وزن پیدا کردم.
قضیه از این قرار بود که برای صرف هر غذا و خوراکی زمان زیادی صرف می کردم و با دل و جون اون رو می خوردم. به جزییاتش توجه می کردم. به اینکه چه جوری آماده شده یا چه کسانی در به وجود آوردنش دخیل بودند. از خالق هستی گرفته تا کشاورز و فروشنده و آشپز و خورنده. خلاصه برای خوردن مثلا یه پرتقال، همین طور که به آرومی و متانت پوستش رو می کندم به این چیزها فکر می کردم. هر لقمه که تو دهن می گذاشتم با آرامش مزه می کردم و تا تموم نشد، دست به لقمه بعدی نمی بردم.
از لحاظ نوع غذا هیچ محدودیتی نداشتم یعنی هر چیزی می خوردم.فقط تا وقتی حس می کردم گرسنگیم رفع شده، دیگه ادامه نمی دادم. یادم میاد که به دفعات هم غذا می خوردم ولی تا زمانی که گرسنه بودم و نه بیشتر.
از لحاظ روحی اذیت نمیشدم, چون هر چی میخواستم میخوردم. کار بسیار لذت بخشی بود.
به همین سادگی
تقریبا یه چیزی تو همین مایه ها، توی یه تاپیکی در همین سایت دیدم. ولی تا حال نتونستم دوباره پیداش کنم.
اگه هر کدوم از شما دوستان پیداش کردید، لطفا لینکش رو بزارید.
ممنون:4uboxsmiley: