از عادات خوب و مثبتي كه داريد بگيد ...

[مهران]

سلام دوستان راستش داشتم كتاب پل مكنا رو مي خوندم به اين نتيجه رسيدم كه ايشون بيشتر تاكيدشون روي عادات مثبت هستش تا تبديل به لايف استايل بشه .. اما گذشته از بحث لاغري و رژيم هاي غذايي مي خواستم بدونم شما توي زندگيتون چه عادات و عملكرد هاي مثبتي داريد و چه كرديد كه تونستيد به اين رفتارهاي درست دست پيدا كنيد ؟ حالا اين عادات مي تونه شامل موارد جسماني - روحاني ( معنوي ) - مادي و ... بشه .
مي خواستم از شما عزيزان تقاضا كنم كه اگر مورد مفيدي به ذهنتون مي رسه بيايد و تجربه ها تون رو بگيد شايد براي ساير دوستان هم مفيد باشه و باعث تغيير مثبت در زندگيشون بشه .

[parchami7]

سلام ؛ تاپیک قشنگیه منم فک کردم و یه چیزایی به ذهنم رسید بالاخره منم باید یه عادت خوبی داشته باشم دیگه ؛ راستش به نظرم توی روابط اجتماعی بهترین عادتم اینه که از کسی توقع ندارم یعنی توی ذهنم انتظار و توقع ندارم که دیگران باید با من چطور رفتار کنند ، آدم خودخواه و متوقعی نیستم و سعی میکنم افراد دور و برم رو درک کنم ؛
مثلا اگه دوستم جواب اس ام اسمو نمیده با خودم فکر میکنم چرا مثلا به این نتیجه میرسم که واسه استرس امتحانیه که داره یا اگه با داداشم دعوام میشه و اون بداخلاقی میکنه فکر میکنم که چی شده از چی خسته ست و چرا رفتارش عوض شده ؛ کلا آدما همیشه توی یه مود نیستن اگه کسی یه بار منو ببینه و راهشو کج کنه بره یا محل نذاره دفعه دیگه من دوباره بهش سلام میکنم و احتمال میدم دفعه قبل توی شرایط خوبی نبوده باشه و اتفاقا اکثرا همینطور بوده و دفعه بعد برخوردش خیلی بهتر بوده ؛ کلا با یه برخورد از کسی دلگیر نمیشم یا با یه حرف چون اکثر حرف ها اونقدر فکر شده زده نشدن که بشه باهاشون یه نفر رو قضاوت کرد.

[aidaazari]

عادت خوبم اينه كه حتي در بدترين لحظاتم هم در محل كارم خوددار هستم و ناراحتيمو سر همكارام خالي نمي كنم و استرسم رو به اونها منتقل نمي كنم.همينطور بالعكس.

به سلامتي خودم و خانواده ام خيلي اهميت مي دم و در عين حال لحظه اي از شكر خدا بابت نعمتهاش غافل نيستم.با اينكه خودمو مذهبي نمي دونم.

[** ARMIN **]

چه تاپیک جالبی هست
من که عادت خووب ندارم بگم
تاپیک بد بودن رو زدید میام براتون سخنرانی میکنم

[new life]

جدیدا از هرچی عادت مثبت خودمه داره بدم میاد

واسه همین برعکس شدن و تو دلم حس میکنم عادتای منفی منن

حالا شاید بسته به شرایط روحیمه نمیدونم کلا هرچی فکر میکنم این روزا خودمو دوست ندارم

دارم تمرین میکنم خونه تکونی کنم...غصه نخورم ...

به قول آقا آرمین تاپیک عادتای بد زدید میام یه پست طویل میزنم

:boredsmiley:

[نیلوفر ارغوانی]

من ارادم خیلی قویه.وقتی هدفی رو مشخص کنم با جون و دل برای رسیدن بهش تلاش میکنم و همیشه سعی میکنم تا رسیدن به نتیجه دل سرد نشم:boxing:

[مهران]

اونها مثل خیلی از ما درباره ی زندگی تفکر نمیکردن.فقط زندگی میکردند .


واي كه چقدر از اين جمله لذت بردم ... عجب قلمي داريد تبريك مي گم

- - - Updated - - -

سلام ؛ تاپیک قشنگیه منم فک کردم و یه چیزایی به ذهنم رسید بالاخره منم باید یه عادت خوبی داشته باشم دیگه ؛ راستش به نظرم توی روابط اجتماعی بهترین عادتم اینه که از کسی توقع ندارم یعنی توی ذهنم انتظار و توقع ندارم که دیگران باید با من چطور رفتار کنند ، آدم خودخواه و متوقعی نیستم و سعی میکنم افراد دور و برم رو درک کنم ؛
مثلا اگه دوستم جواب اس ام اسمو نمیده با خودم فکر میکنم چرا مثلا به این نتیجه میرسم که واسه استرس امتحانیه که داره یا اگه با داداشم دعوام میشه و اون بداخلاقی میکنه فکر میکنم که چی شده از چی خسته ست و چرا رفتارش عوض شده ؛ کلا آدما همیشه توی یه مود نیستن اگه کسی یه بار منو ببینه و راهشو کج کنه بره یا محل نذاره دفعه دیگه من دوباره بهش سلام میکنم و احتمال میدم دفعه قبل توی شرایط خوبی نبوده باشه و اتفاقا اکثرا همینطور بوده و دفعه بعد برخوردش خیلی بهتر بوده ؛ کلا با یه برخورد از کسی دلگیر نمیشم یا با یه حرف چون اکثر حرف ها اونقدر فکر شده زده نشدن که بشه باهاشون یه نفر رو قضاوت کرد.

واقعا آفرين به شما مي دونيد زندگي ما آدمها مثل هواي بهار مي مونه يعني اصلا قابل پيش بيني و درك نيست ، يك لحظه شاديم يك لحظه غمگين يك لحظه اميدوار ، يك لحظه ... اما اين خيلي خوبه كه شما اينقدر دركتون از زندگي بالاست و فضاي فكري زيبايي داريد .

- - - Updated - - -

عادت خوبم اينه كه حتي در بدترين لحظاتم هم در محل كارم خوددار هستم و ناراحتيمو سر همكارام خالي نمي كنم و استرسم رو به اونها منتقل نمي كنم.همينطور بالعكس.

به سلامتي خودم و خانواده ام خيلي اهميت مي دم و در عين حال لحظه اي از شكر خدا بابت نعمتهاش غافل نيستم.با اينكه خودمو مذهبي نمي دونم.

اين كه خوددار هستيد رو تمرين كرديد يا اينكه ذاتا اينجوري هستيد ؟ كاش منم مثل شما خوددار بودم ...

- - - Updated - - -

آقاي آرمين ممنون كه به تاپيك سر زديد ، قطعا شما هم صفت خوب زياد داريد . اما شكسته نفسي مي فرماييد.

- - - Updated - - -

من ارادم خیلی قویه.وقتی هدفی رو مشخص کنم با جون و دل برای رسیدن بهش تلاش میکنم و همیشه سعی میکنم تا رسیدن به نتیجه دل سرد نشم:boxing:

لطفا بگو چطوري به اينجا رسيدي ؟

- - - Updated - - -

دوستان اينجا كسي هست كه تونسته باشه با عصبانيت مبارزه كنه و خشمش رو كنترل كنه ؟ اگر كسي تونسته لطف كنه بياد و بگه ..
راهكار عملي بده ..

ممنون

[aidaazari]

جدیدا از هرچی عادت مثبت خودمه داره بدم میاد

واسه همین برعکس شدن و تو دلم حس میکنم عادتای منفی منن

حالا شاید بسته به شرایط روحیمه نمیدونم کلا هرچی فکر میکنم این روزا خودمو دوست ندارم

دارم تمرین میکنم خونه تکونی کنم...غصه نخورم ...

به قول آقا آرمین تاپیک عادتای بد زدید میام یه پست طویل میزنم

:boredsmiley:

عزیزم نزدیک عیدیم و موقع خونه تکونی...درونت رو سعی کن از حسهای منفی خالی کنی...من خودم اول هر سال احساس می کنم دوباره دارم متولد می شم و از من قبلی رها می شم...شاید این فقط یه حس باشه...ولی باعث میشه با امید و انرژی وارد سال جدید بشم.:84:

- - - Updated - - -

من ارادم خیلی قویه.وقتی هدفی رو مشخص کنم با جون و دل برای رسیدن بهش تلاش میکنم و همیشه سعی میکنم تا رسیدن به نتیجه دل سرد نشم:boxing:

آفرین کاش منم اراده ام مثل تو بود.من بزرگترین صفت بدم بی ارادگیه...امیدوارم بتونم بهترش کنم.

[asalbusy]

اونها مثل خیلی از ما درباره ی زندگی تفکر نمیکردن.فقط زندگی میکردند .


واي كه چقدر از اين جمله لذت بردم ... عجب قلمي داريد تبريك مي گم

- - - Updated - - -

دوستان اينجا كسي هست كه تونسته باشه با عصبانيت مبارزه كنه و خشمش رو كنترل كنه ؟ اگر كسي تونسته لطف كنه بياد و بگه ..
راهكار عملي بده ..

منم خیلی ازاین حرف آزی نسبت به مادربزرگ و پدر بزرگ همسرش خوشم اومد جدن زندگی مال اوناس که اینطوری فکر میکنن
زیادی فکر کردن درباره ی زندگی فقط مارو از زندگی میندازه
نسل ما یاد گرفته دائم برنامه ریزی کنه به عقب که برگردیم بیشتر از لذت بردن از چیزی که براش تلاش میکنیم عمرمونو واسه برنامه ریزیهامون گذاشتیم
*********
آقا مهران من برای عصبانیت تنها کاری که میکنم اینه که تو لحظه ی عصبانیت هیچ حرفی نمیزنم
سکوت میکنم
چون میدونم ممکنه تو ناراحتی یه حرفی بزنم که بیشتر پشیمونم کنه
ولی بعدش حتما درباره ی ناراحتیم حرف میزنم ولی وقتی که کاملا آروم شدم مثلا هفته ی بعدش

[azi1]

دوستان من یک عادت دیگه ای که دارم اینه که خیلی راحت به همه اعتماد میکنم.بدون لحظه ای شک.اما بارها به خاطر این موضوع متضرر شدم.نمیدونم واقعا این عادت بدیه یا نه.اما هر جور فکر میکنم میبینم مشکل از من نبوده مشکل از اونهاست که از اعتماد طرف مقابلشون سوء استفاده میکنن!بارها دوستانم به من گفتن که من خیلی آرمانی فکر میکنم.در حالیکه دنیای ما اینطور نیست.چه خوب بود که همه ما سعی میکردیم در هر جایی که هستیم بهترین خودمون باشیم.اونوقت دنیامون گلستان میشد.حالا میخواستم ازتون یک راهنمایی بخوام که من باید چه کار کنم؟من که مسلما نمیتونم بقیه را تغییر بدم.اگر میخوام شرایطم تغییر کنه باید این دگرگونی از خودم باشه.شما میتونید بهم بگید که من باید چه کار کنم؟

[نیلوفر ارغوانی]

واسه تقویت اراده هدف رو باید پر رنگ کنید. تقسیم بندی کنید به قدم های کوچیک .یه جورایی مثل مدیریت پروژه میمونه.برای هر بخشی زمان و شرایط در نظر میگیرین و احتمال افت در کار.
واقع بینانه شرایط رو میسنجید.عادت ها و نیاز ها و محدودیت ها رو میسنجید.بعد با توجه به اون پیش میرین.(مثلا میخوام 3 کیلو کم کنم تا 2ماه آینده 2تا عروسی دعوت دارم ممکنه 3-4 بار مهمونی خانوادگی هم دعوت بشم یا 1-2 بار بخوام به خودم استراحت بدم.پس تقریبا در هر هفته 1روز رو تعطیل در نظر میگیرم کاهش مناسب هفته ای 0.5 کیلو برای من هدف بوده چون نمیخوام خودم رو خسته کنم یا سریع پیش برم بعد استاپ یا برگشت کنم.
با این زمان بندی مشخصه که حدود 2هفته هم تایم ذخیره میارم که اگه بنا به هر دلیلی نتونستم در 6 هفته به هدف برسم زمان پشتیبان دارم.پس با ارامش شروع میکنم تا این هفته ای نیم کیلو ها رو بهش برسم.)
فکر کنم مهم ترین نکته نا امیدی از شکست باشه اون هم با یک هدف گذاری منطقی نه انتظار بیجا از خودمون در هر شرایطی.سر جنگ با خودمون که نیستیم.وقتی با دید باز راه رو ببینی نیازی نیست از وسط راه به اصلاح مسیر برگردی.دل سرد شی