شما در حال مشاهده سایت در حالت ریسپانسیو(سازگار با موبایل و تبلت) هستید. در صورت تمایل به مشاهده سایت با نسخه اصلی "ایـنـجـا" کلیک کنید.

آشنایی بیشتر با زیباتنی ها

پاسخ به رایج ترین سوالات کاربران

اطلاعیه مدیریت سایت

در حال حاضر اطلاعیه جدیدی وجود ندارد
نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: حکایات و داستانهای طنز

  1. #1
    mehrzzz آواتار ها
    کاربر فعال

    امتیاز زیباتنی
    52
    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    مهر 1392
    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    نوشته ها
    544
    میانگین پست در روز
    0.14
    سن
    23
    قد
    160
    وزن شروع
    69
    وزن هدف
    55
    وزن فعلی
    66
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    Relax
    وبلاگ زیباتنی من
    3

    Red face حکایات و داستانهای طنز

    داستان شیاف!



    چند سال پیش مامان تو یه تصادف پاش شکست و همون زمانی هم که پاش تو گچ بود، افتاد و دستش هم شکست.اوضاع دست خیلی ناجور بود و باید عمل می شد. بیمارستان بستری شد.شب اول من باید می موندم. اولین تجربه بیمارستان موندنم بود. به هر حال من پیش مامان بودم و به شدت هم مامان درد داشت و عملش هم افتاده بود به روز بعد.شب پرستار اومد و یه سری قرص گذاشت و گفت اینا رو ساعت فلان بده بخورن.من هم راس ساعت قرصها رو دونه دونه دادم به مامان.رسیدم به یه قرصی که دیکلوفناک بود.اما نمیشد به راحتی بازش کرد. با مصیبت بازش کردم تا رسیدم به یه کپسول له و لورده و خمیری! که خب بر اثر فشاری که آورده بودم تا باز شه داغون و نصف شده بود.قرص رو به خورد مامان دادم و مامان هم با آه و ناله هی میگفت اه این چیه؟چرا اینجوری له شده؟! گفتم لابد مدلشه!!!
    ساعت نزدیک ۵ بود که یه پرستار دیگه اومد تو اتاق و یه سری قرص گذاشت رو میز و یه قرص دیگه رو هم با فاصله گذاشت و رو کرد به من گفت این شیاف رو هم استعمال کنن! پرستاره رفت بیرون ،من اومدم بالا سر قرصها،چشمم خورد به شیافی که جدا گذاشته بود.
    وااویلااااااااااااااا! این که از همونیه که من دیشب دادم مامان خورد!یعنی من به مامان شیاف خوروندم؟!!چهار ستون بدنم از ترس داشت می لرزید!به شدت دلواپس که نکنه این گندی که من زدم برای مامان مشکل ایجاد کنه؟روم نمیشد برم به پرستار بگم من همچین اشتباهی کردم.هرچی دعا بلد بودم خوندم و هی فوت کردم.حال و روزی داشتم. ساعت ٧ صبح از شدت فشار و استرس حالم بهم خورد.پرستار اومد و منو فرستاد اورژانس و رفتم زیر سرم.کلی بهم خندیدن که این اومده مراقب بیمار باشه خودش الان زیر سرمه.
    بابا و خواهرم اومدن و حال و روز منو دیدن.گفتم ببینین من دارم میمیرم از ترس! دیشب به مامان شیاف دادم خورد!اونها هم
    خواهرم رفت به پرستار گفت و اونها هم هرهر که مگه شیاف تا حالا ندیده؟اگه یه دونه داده که مشکلی ایجاد نمی کنه.اما اگه بیشتر داده بگه!!
    خلاصه از زیر سرم که اومدم بیرون رفتم پیش مامان و گفتم روم سیاه! یادته دیشب یه قرصی دادم بهت خمیر بود؟؟اشتباه دادم بهت! اون شیاف بود! مامان اولش هاج و واج مونده بود، البته بعدش به دلایلی!!! کلی دعای خیر برام کرد!
    اما این داستان رو کل اون بیمارستان حتی دربونش هم فهمید!تا منو می دیدن می خندیدن که این همونه که شیاف به مامانش خوروند!
    خوبی این قضیه هم این بود که دیگه مامان و خواهرم نذاشتن من شبها بیمارستان بمونم که دسته گل دیگه ای آب ندم!
    از طرفی هم چون تو اون یه روز نه غذا خوردم نه آب، و نه دستشویی رفتم، بهم گفتن جنبه بیمارستان موندن نداری و حوصله پرستاری از تو رو هم نداریم.شبها تشریف ببر خونه!
    حالا که میدونم خوردن یک عدد شیاف نه تنها مشکلی ایجاد نمی کنه بلکه باعث انبساط روح و روان بیمار میشه، اگه خدای نکرده بخوام بیمارستان پیش کسی بخوابم یکی میدم بخوره!


    منبع: وبلاگ دوستانه
    ای خدا بازم خودت.......
    هوای مارو داشته باش

  2. 2 کاربر، ارسال mehrzzz را لایک کرده اند:

    parchami7 (15 آبان 1392),tuti (15 آبان 1392)

  3. # ADS
    تبلیغات در مدار
    تاریخ عضویت
    همیشه
    نوشته ها
    بسیاری
     

  4. #2
    tuti آواتار ها
    کاربر اخراجی

    امتیاز زیباتنی
    124
    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    مهر 1392
    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    نوشته ها
    5,482
    میانگین پست در روز
    1.43
    سن
    28
    قد
    151
    وزن شروع
    97
    وزن هدف
    80 ( تا آخر 92)
    وزن فعلی
    83
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    Ghamgin
    طفلی مامانت

    مامان من هم یه زمانی تو داروهاش شیاف استفاده میکرد برای کمر دردش. خواهرزاده م اون زمان کوچیک بود هی می پرسید خاله این چیه؟ جه قرصیه این شکلیه؟؟؟ ما بهش می گفتیم این کپسوله فضاییه
    حالا الان بزرگ شده ولی تو خونه ما اسم شیاف شده کپسوله فضایی!
    دلیل اخراج کاربر: توهین به کاربران و مدیر زیباتن علی رغم هشدارهای مکرر

  5. 2 کاربر، ارسال tuti را لایک کرده اند:

    mehrzzz (15 آبان 1392),parchami7 (15 آبان 1392)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
عکس تاپیک

افزایش چربی سوزی در ورزش و بدنسازی با 12 روش

افزایش چربی سوزی
برای مشاهده کلیک کنید
عکس تاپیک

کوچک کردن شکم در یک ماه با ۵فرمول

کوچک کردن شکم
برای مشاهده کلیک کنید
عکس تاپیک

رژیم خروج از استاپ وزن یک روزه و کاملا رایگان

رژیم خروج از استاپ وزن
برای مشاهده کلیک کنید
عکس تاپیک

کوچک کردن باسن و فرم دهی با 9 راهکار

کوچک کردن باسن
برای مشاهده کلیک کنید