شما در حال مشاهده سایت در حالت ریسپانسیو(سازگار با موبایل و تبلت) هستید. در صورت تمایل به مشاهده سایت با نسخه اصلی "ایـنـجـا" کلیک کنید.

آشنایی بیشتر با زیباتنی ها

پاسخ به رایج ترین سوالات کاربران

اطلاعیه مدیریت سایت

در حال حاضر اطلاعیه جدیدی وجود ندارد
نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: دلم داره از غصه می ترکه نمی خواستم این طوری شه

  1. #1
    *الهام* آواتار ها
    کاربر سایت

    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    دی 1391
    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    نوشته ها
    310
    میانگین پست در روز
    0.08
    سن
    26
    قد
    160
    وزن شروع
    82
    وزن هدف
    75 تا پاىان اذر
    وزن فعلی
    82
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    Mehraboon

    دلم داره از غصه می ترکه نمی خواستم این طوری شه

    سلام ممنون که امدی
    باید از اول بگم ببخشید که طولانیه و سر درد می گیری
    در خانواده شوهرم ما 5 تا عروس هستیم که من و عروس اول از فامیل و بقیه غریب هستند ما خواهر شوهر نداریم مادر شوهر من 60 سال سن دارد و نمی تواند زیاد کار کند
    جاریه اول من ( عروس اول ) می خواهد تمام فامیل را مهمانی دهد و چون جا ندارد می خواهد در خانه مادر شوهرم برگزار کند من که از قبل می دانستم پیش خودم تصمیم گرفته بودم برم و خانه مادر شوهر را تمیز کنم بالاخره هر خانه ای که در آن مهمانی باشد باید نظافت شود دیگه ! من این موضوع را با دو تا از جاریهایم در میان گذاشتم ولی نگفتم که شما هم بیایید و فقط گفتم خودم می خوام این کار را بکنم ولی جاریهایم مخالفت کردند و گفتند که مادر شوهر لیاقت نداردو پورو می شود و از این به بعد توقع دارد ما هم همین کار را کنیم ولی من می گم فکر کنید خانه مادر خودتان است اگر مادر خودتان هم مهمانی داشته باشد برای کمک نمی روید ؟ جاریه بزرگترم گفت من می گم که کارگر بیاورند و نظافت کند ولی پدر شوهرم قبول نکرد و گفت من دوست ندارم غریبه بیاید در خانه ام و حالا ....
    مادر شوهرم از لحن عروس بزرگتر ناراحت شده که چرا گفته خانه نظافت می خواهد و اون که مهمانی برای اوست چرا نمی گوید خودم می یام تمییز می کنم آخه من بچه کوچک دارم ولی جاریه من بچه های بزرگ تر دارد و مشکلی از این بابت ندارد ( کمک کردن ) من نمی خواستم این طور بشه حالا عذاب وجدان گرفتم که اگر به جاری هایم نمی گفتم اصلا این دلخوری ها پیش نمی آمد مادر شوهرم فقط این گله را به شوهر من کرده و گفته فقط از دست عروس بزرگتر ناراحته ولی من از چشم خودم می دانم حالا نمی دانم برم به مادر شوهرم بگم من قصد تمییز کردن داشتتم اون این جوری گفت یا اصلا حرفی نزنم من قصد داشتم همانطور که برای مادر خودم دل می سوزونم برای مادر شوهر هم دل سوز باشم باز هم گفتم فردا می رم و خانه را نظافت می کنم ولی می ترسم جاری هایم با من بد شوند که تو داری مادر شوهر را بد عادت می کنی من نمی خواستم شر یپا شه دلخوری پیش بیاد دارم دق می کنم کمکم کنید چه کار درسته ؟
    وجودم به وجودت حساسىت دارد تنم مى خارد براى با توبودن

  2. 6 کاربر، ارسال *الهام* را لایک کرده اند:

    asal (27 دی 1391),hamraz (17 دی 1391),soniya (17 دی 1391),tanya (28 شهریور 1392),مریم --- (13 شهریور 1392), Zenith (17 دی 1391)

  3. # ADS
    تبلیغات در مدار
    تاریخ عضویت
    همیشه
    نوشته ها
    بسیاری
     

  4. #2
    asalbusy آواتار ها
    کاربر محبوب

    امتیاز زیباتنی
    10
    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    آبان 1391
    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    نوشته ها
    1,303
    میانگین پست در روز
    0.31
    سن
    31
    قد
    165
    وزن شروع
    75.6
    وزن هدف
    65
    وزن فعلی
    74
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    BaAngizeh
    وبلاگ زیباتنی من
    1
    کارت خيلي خوب بوده که ميخواستي کمکش کني واينکه اونها انقدر بي انصافن نسبت به مادر همسرت جاي تاسف داره
    ولي به نظرم گفتن يا نگفتن تو فرقي نداره چون اونا با حرف نابجاشون دل پيرزن و سوزوندن حالا هر قدر تو توضيح بدي فايده نداره مثل آب رفته س بر نميگرده
    مادر شوهرت از سنگدلي اونا دلشکسته شده
    منم امروز تو موقعيتي مشابه تو بودم و اشتباه کردم اشتباهمو به زبون آوردم هم خودم خراب شدم هم يکي ديگه
    به نظر من نگو ولي اگه دوس داري کاري بکني بدون اينکه ديگه با جاريا مطرح کني انجام بده نهايتش فکر ميکنن خودشيريني ميکني
    ولي مهم نيست خدا که از نيت تو خبر داره
    صبح با رقص ز بستر برخیز ........ قر بده قمزه بیا عشوه بریز

    پای کوبی کن و دست افشانی ........ شاد زی یکسره یا بتوانی

  5. 4 کاربر، ارسال asalbusy را لایک کرده اند:

    *الهام* (17 دی 1391),hamraz (17 دی 1391),مریم --- (13 شهریور 1392), Zenith (17 دی 1391)

  6. #3
    *الهام* آواتار ها
    کاربر سایت

    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    دی 1391
    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    نوشته ها
    310
    میانگین پست در روز
    0.08
    سن
    26
    قد
    160
    وزن شروع
    82
    وزن هدف
    75 تا پاىان اذر
    وزن فعلی
    82
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    Mehraboon
    آخه همه می گن مهمانی جاریت بود به تو چه خودش باید می رفت تمییز کنه ولی من می گم خانه مادر شوهره منه اون که نمی ره نمی شه که آبروی پیر زن را برد همه از ما عروس ها توقع دارند

    - - - Updated - - -

    راستی ببخشید که نصف متن عامیانه است نصفش کتابی من از این بهتر بلد نیستم
    وجودم به وجودت حساسىت دارد تنم مى خارد براى با توبودن

  7. 4 کاربر، ارسال *الهام* را لایک کرده اند:

    asal (27 دی 1391),hamraz (17 دی 1391),مریم --- (13 شهریور 1392), Zenith (17 دی 1391)

  8. #4
    maha آواتار ها
    کاربر سایت

    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    دی 1391
    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    نوشته ها
    102
    میانگین پست در روز
    0.02
    سن
    23
    قد
    165
    وزن شروع
    83
    وزن هدف
    70
    وزن فعلی
    80
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    Mehraboon
    به نظر من اگه خودتو از اول قاطی نمیکردی بهتر بود اما مشخصه که اینقد با وجدان هستی و مهربون که نمیتونستی سکوت کنی حالا هم بدون اینکه به جاریات دیگه بگی برو یه کمکی بکن و دیگه ادامه ندین این بحث تو خانواده

  9. 4 کاربر، ارسال maha را لایک کرده اند:

    *الهام* (17 دی 1391),hamraz (17 دی 1391),مریم --- (13 شهریور 1392), Zenith (17 دی 1391)

  10. #5
    hamraz آواتار ها
    مدیر ارزشمند پیشین

    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    مهر 1391
    عنوان کاربر
    مدیر ارزشمند پیشین
    نوشته ها
    884
    میانگین پست در روز
    0.21
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    Ashegh
    الهام جان منم با دوستان موافقم به نظرم خودت برو کمک کن و دیگه هم در این مورد نه با مادر همسرت و نه با جاریهات حرف نزن. راستی من فک نمی کنم تو این جریان تو مقصر باشی
    هرگز تسلیم نشوید
    معجزه ها هر روز رخ می دهند
    شاید فردا ، روز شما باشد...

  11. 2 کاربر، ارسال hamraz را لایک کرده اند:

    *الهام* (17 دی 1391), Zenith (17 دی 1391)

  12. #6
    *الهام* آواتار ها
    کاربر سایت

    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    دی 1391
    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    نوشته ها
    310
    میانگین پست در روز
    0.08
    سن
    26
    قد
    160
    وزن شروع
    82
    وزن هدف
    75 تا پاىان اذر
    وزن فعلی
    82
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    Mehraboon
    همراز جان خدا خیرت بده بهم روحیه دادی می ترسم برن به اون جاریم گله کنند اگر من نمی گفتم بهش اون هم به مادر شوهر حرفی نمی زد که ناراحتش کنه
    وجودم به وجودت حساسىت دارد تنم مى خارد براى با توبودن

  13. 2 کاربر، ارسال *الهام* را لایک کرده اند:

    hamraz (17 دی 1391), Zenith (17 دی 1391)

  14. #7
    Zenith آواتار ها
    مدیر کل سایت

    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    اسفند 1391
    عنوان کاربر
    مدير کل سایت
    نوشته ها
    5,522
    میانگین پست در روز
    1.36
    وزن شروع
    64
    وزن فعلی
    53
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    BaAngizeh
    وبلاگ زیباتنی من
    5
    قبل اینکه نظر بقیه رو بخونم، نظر خودمو میگم.
    به نظر من این لطافت قلبی تو رو می رسونه که برای موضوعی که اصلا مقصر نیستی، عذاب وجدان گرفتی. عزیزم تو حرف دردسراندازی نزدی. اونا خودشون دردسر درست کردن. حرف تو و اقدام تو خیلی معمولی و مهربانانه بوده و اگه قرار باشه آدم از این چیزا حرص بخوره که بخاطر فلان حرف من فلان حرف فلان ماجرا رو درست کرده که دیگه هیچوقت نباید حرف زد
    پس اینکه تا اینجای ماجرا
    و اما در مورد اینکه یه نفر بره کمک یا نه من نمیتونم هیچ نظری بدم . چون از خانواده ی همسرت یا اخلاق خودت شناخت ندارم. ولی کلا بعضی وقتا بهتره آدم زیاد قاطی نشه. ولی ظاهرا تو این مشکل رو نداری. به نظر منم اصلا چه این حرفو مطرح میکردی و چه مطرح نمی کردی، همون جاری بزرگه که مهمونی داره خودش باید میرفت تمیز کاری(مگر اینکه باز اینجا هم خودتون بین خودتون صمیمیت این چیزا رو داشته باشین). نهایتا اینکه تو واقعا آدم با شعوری بودی که برای اینکار داوطلب شدی
    من پیشنهاد میکنم حالا که بزرگواری کردی برو و برای تمیزکاری به مادرشوهرت کمک کن. بعد هم جلوی جاری هات و البته در صورتیکه ازت پرسیدن چرا رفتی کمک، بهانه ای برای اونجا رفتنت مطرح کن. مثلا بگو دخترم گریه میکرد بریم خونه مامانی، منم گفتم هم دخترمو آروم کنم و هم یه کمکی بهش بکنم.
    امیدوارم قدر عروس به این خوبی رو بدونن. هر چند آدمای خوب اول جوابشون رو از خدا می گیرن...
    پیشنهاد میکنم این دو اپلیکیشن رو از دست ندید.
    توضیحاتشون رو بخونید، خودتون هم با من هم نظر میشین:

    دریافت اپلیکیشن مدیریت رژیم روزانه زیباتن
    دریافت اپلیکیشن 400 رژیم زیباتن

  15. 2 کاربر، ارسال Zenith را لایک کرده اند:

    asal (27 دی 1391),hamraz (17 دی 1391)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
عکس تاپیک

افزایش چربی سوزی در ورزش و بدنسازی با 12 روش

افزایش چربی سوزی
برای مشاهده کلیک کنید
عکس تاپیک

کوچک کردن شکم در یک ماه با ۵فرمول

کوچک کردن شکم
برای مشاهده کلیک کنید
عکس تاپیک

رژیم خروج از استاپ وزن یک روزه و کاملا رایگان

رژیم خروج از استاپ وزن
برای مشاهده کلیک کنید
عکس تاپیک

کوچک کردن باسن و فرم دهی با 9 راهکار

کوچک کردن باسن
برای مشاهده کلیک کنید