لذت لاغری رابا هیچ چیز عوض نمیکنم - gol andam

[gol andam]

سلام به همه گي.
اومدم اينجا تا يادم بمونه هميشه بايد مواظب باشم.اومدم تا يادم بمونه واسه خودم ارزش قايل بشم.اهدافم را به ياد بيارم.اون چيزايي كه واسه من مهمه را به فراموشي نسپرم.
من يه مامانم.دو تا هم بچه خوشگل و كمي تا قسمتي شيطون دارم.از موقعي كه پشت كنكور بودم چون خيلي همش پشت ميز بودم و تحرك زيادي نداشتم چاق شدم.بعد كه رفتم دانشگاه كمي وزن كم كردم.ولي بعد ازدواجم و زايمانهام ديگه به حدي رسيدم كه خودم خيلي از خودم نااميد شدم.وزنم بعد زايمان دخترم و موقع شير دهيش رسيد به 84 كيلو. اون موقع تو داروخانه خودمو كه وزن كردم هم ناراحت شدم هم متعجب و هم مصمم.تصميم گرفتم حتما اين وزن را كم كنم. رفتم باشگاه و تا عيد اون سال وزنمو رسونده موندم به 62 كيلو. خيلي از خودم راضي بودم.خيلي شاد بودم.بعد عيد دوباره وزنم بالا رفت ولي زود جلوشو گرفتم.اين حرفا مال سال 88-89 هستش.از اون موقع تا الان هي كم كردم هي زياد كردم.همون واژه يويو.
ديگه از اين سبك زندگي خسته شدم.ميخوام يه بار واسه هميشه تمومش كنم.ميدونم من ميتونم.ميدونم توانايي خيلي بيشتر از اين حرفا را هم دارم.ولي انگار يه وقتا يادم ميره و لذتهاي اني را به ارامش و شادي و سلامتي هميشگي ترجيح ميدم.اومد ماين جا كه اينا يادم بمونه.كه ديگه چاقالو نباشم.
تو اين مسير به كمك و همراهي تك تك شما نيازمندم.قدم به قدم با هم اين مسير را طي ميكنيم.پشت هميم و همديگه را تنها نميزاريم.
پس با اين اميد و ارزو...........................بسم الله الرحمن الرحيم



به نام خدای بزرگ
نوشته های سال 91 را دوباره خوندم.انگار همین دیروز بود.
به هر حال الان سال 93 هستش و من با کلی اضافه وزن دوباره رو خط شروع ایستادم.
متاسفانه این مدت یه سری مشکلاتی که پیش اومد و همچنین بی قیدی خودم باعث شد که خیلی از فرم فاصله بگیرم.
مادربزرگ عزیزم که خیلی زیاد دوستش داشتم را از دست دادم.برام ضربه خیلی بزرگی بود.مدتی بعد یه مشکل هورمونی برام پیش اومد که هنوز که هنوزه درگیرشم.چند ماه هم به خاطر افسردگی دارو مصرف میکردم.منتهی اخر سر ب این نتیجه رسیدم که اگه بخوام خودمو دست قرص و دوا و مریضی بسپرم باید تا اخر عمرم قرص بخورم.باید خودم یا علی بگم و همتی کنم.
خلاصه مطلب این که با وزن 77.2 دوباره اومدم .میخوام کمش کنم.ولی یه جورایی چند روز گدشته حس میکنم اون اراده سابق را ندارم.اومدم اینجا تا انرژی گروهی همتم را مضاعف کند.مخصوصا که عروسی عزیزترین خواهرم دو ماه دیگه اس.و من میخوام خوش اندام و تحسین برانگیز تو مراسمش باشم.
به امید خدا

[gol andam]

خوب سلام عليكم هم گروهي هاي ناز نازي خودم.
منم اومدم كه باشم انشاالله.................................. ......................نه جدي ميگم.بايد انگيزهام را برگردونم.خيلي دارم بي رويه و هردمبيلي ميخورم.روحيه ام هم بابت اين مسئله داغون شده وحشتناك:74:بعدشم كه اينجا باعث ميشه يه كم ادم بشم و بفهمم يه وقتايي هم بايد يه نظارتي رو خودم داشته باشم و خيلي در امون خدا پيش نرم.:41:ديگه چي؟اها امروز كه خيلي صبحانه خوردم.خيلي يعني خيلي ها.خودم دارم شاخ درميارم از خودم كه اين هه نون كجا ميره؟عجب معده فلكسيبلي داريم ما و خودمون هم خبر نداريم:08:.الغرض كه خلاصه نادم و پشيمان برگشتيم سر خونه اول و داريم تلاش ميكنيم مقداراتي ادم شويم.:41:ديگه اين كه اگر اسمان و زمين هم همياري كنن از امروز پياده روي هامو شروع كنم.اي خدا جون هر كي كه دوس داري كمكم كن نزار دوباره ورزش نكرده از امروزم بگذرم:52:.اراده را حال ميكنين؟ما از اين مدل ادمهايي هستيم.:04:

[mariami]

خوشحالم که دوباره اومدی عزیزم ما که حسابی منتظر برنامه هات هستیم که بیای بهمون بگی

[Zenith]

ماو زیباتن منتظرت بودیم. این خودتی که از هدفت و اونچه باید تو این مقطع زمانی بهش توجه کنی دوری میکنی chaghalo جان. یه نگاه به دفترچه ی بقیه بنداز. تو مدتی که نبودی و به رژیمت پایبند نبودی، ببین بچه ها چقدر وزن کم کردن. آیا اگه تو هم این مدت با اونا همراه بودی و رژیمت رو رعایت میکردی الان به همون اندازه کم نمی کردی؟ الان از نظر روحی در شرایط بالاتری نبودی؟ 1اگه فرض کنیم 1 ماه گذشته که اینجا نیومدی، بچه ها متوسط 4 کیلو کم کردن. اگه تو هم الان 4 کیلو کم کرده بودی چقدر خوب بود؟ حالا هم بیا کنار بقیه تا 1 ماه دیگه تو هم وقتی به امروز نگاه کنی از کاهشت ذوق زده باشی. باشه ؟

[gol andam]

حرفت طلاس زنيت جان.راس ميگي.سعي ميكنم جبران كنم.

- - - Updated - - -

سلام.اما اندر احوالات امروز:
رعايتم خوب بود اگر چشممونو رو اون سيب زميني سرخ كرده هاي پيش از نهار ببنديم.:08:بعدشم امروز وحشتناك اشكم مبارك هوس ميفرمايند.منتها سفت جلوش واستادم و گفتم نوچ.تازه خبر مهم:اينجانب بعد هزار و اندي سال بالاخره امروز موفق به استارت زدن ورزش گشته و پياده روي تردميلي به اضافه اندكي دوچرخه انجام دادم.بزنيد كف قشنگه را لطفا..........تا الان كه دارم اينا را مينويسم يعني ساعت 6 بعد ازظهر كالري دريافتيم:960 كالري بوده.مصرفيم از ورزش :140 كالري.شب را هم مراعات كنم ميتونم زير 1200 تا امشب را ببندم.
همكنون ما كمي تا قسمتي شادالود هستيم.

[mariami]

لحن متفاوت و طنز نوشته هات رو دوست دارم عزیزم. خوبه که همیشه این روحیه و حفظ کنی و یه سبک جالب واسه خودت داشته باشی توی نوشته هات توی زیباتن.
دلت همیشه خوش باشه عزیزم
کار خوبی هم کردی مقابل هوسهای دلت وایسادی. موفق باشی

[gol andam]

سلام به تمام با ارده ها.
اول از همه اين كه ديشب بيشتر از 200 تا ميل فرمودم ولي يك نكته طلايي:مردم از هوس شكلات تافي هاي روي ميز و خوراك سوسيس شام ولي............نخوردم:36:.شام دو تا ليوان شير 1 درصد چربي با خرما خوردم.1 نان سوخاري سبوس دار رجيمي.اندازه دو قاشق هم از باقي مانده پلو مرغ پري كه مونده بود و عين ته ديگ سفت شده بود.ما همچين مادرهاي فداكاري هستيم ها:04:.
اما امروز:خوب صبحانه كه طبق روال هميشه خوردم.چاي و نان و پنير و 1 گردو و 2 قاشق مرباخوري فينگيلي هم از مرباي هويج خودم پز.الانم عين شيطان رجيم هي داشتم دور خونه ميچرخيدم يه چيزي پيدا كنم بخورم.چشمم دنبال اون كيك دخملي بود كه روي مبل انداخته ولي......نخوردم كه.ناهار هنوز هيچي نذاشتم.چي بخورم يعني؟
اين چي خوردن دغدغه خيلي عمده ايه ها.
حالا ادامه گزارش را در بخشهاي بعدي خبر به سمع و نظرتون ميرسانيم.

[mariami]

یعنی من عاشق گزارش دادن هاتم عزیزم

[asal]

سلام من تازه گزارشهاتو مطالعه کردم محشرییییی اینم همان دستی که خواسته بودی.یه ذره از ان ارادت به منم بده :67:

[gol andam]

سلام و صبح عالي متعالي.
بابا شرمنده ام ميكنين.عسل و مريمي عزيزم.مرسي از همراهيتون.
عرض به خدمت سرورهاي خودمكه ديروز تا نهار هي گفتم چي بخورم چي نخورم؟؟؟تا اخر سر چون ما خيلي انسان سالم زيست و سالم خوري هستيم گفتم اها...نرگسي اسفناج انتخاب نيكويياست.هم زود اماده ميشه هم سالمه.اين از نهار.شام هم مجددا دخمل خوبي بودم و زياده نخوردم تازه شاممو ساعت 6 خوردم.هيچي نگينا:04:خفن ناك رجيمي شده ايم ها.امروز صبح هم فعلا براي صبحانه يك دونه موز خورديم.شايد برويم يه چاي سبزي نيز بخوريم.خداي نكرده معده بيچاره وحشت نكند كه اين تا دو روز 3واحد نان و پنير را عين هلو ميخورد حالا چي شده مرتاض شده؟!!!!!
كاش ميشد يه وردي خوند همه ما تپلوها ييهو باربي ميشديم.نه؟چه باحال ميشد ها.حالا دارم تو معجونهاي مجيكيم روش كار ميكنم اگه موفق شدم به شماها مفتي ميدم برين حالشو بببرين.
اهان راستي كسي از نرخ بالن معده اطلاع داره؟تو چه حول و حوشيه؟جون ارواح گذشته هاتون اگه ميدونين وگويين.خوب؟افرين/

[mariami]

من تا حالا اسم این غذایی که واسه نهار خوردی رو نشنیده بودم. میشه بگی چه جوری درست میشه؟ منم اسفناج خیلی دوست دارم قبلنا ماست اسفناج خیلی درست میکردم یه دفه توی یه مقاله خوندم ماست و اسفناج اصلن خوب نیست چون ماست باعث میشه آهن موجود در اسفناح جذب نشه. بعدش دیگه خیلی خورد توی ذوقم دیگه درست نکردم. حالا این نرگسی اسفناج اسمش که خیلی خوشگله حتمن باید خوشمزه هم باشه.
و اما در مورد بالن. اینو واسه خودت که نمیخوای دوست خوبم؟ چون اگه واسه خودت میخوای اول دعوات کنم که میشینی به این چیزا فکر میکنی. بابا دختر خوب اینهمه راه سالمتر و مطمئن تر هست واسه کاهش وزن آخه بالن چیه؟ اول که باید آدم خودش رو بده زیر تیغ این جراحها که یه روز حالشون خوش نیست یه روز حئاس ندارن یه روز مشکل مالی دارن یه روز چه میدونم هزار و یک گرفتاری دارن و میان بالای سر مریض بعد یهو چاقوشونو جا میذارن اون تو!! (البته این بخشش شوخی بود) اما خب جراحی به هر حال یه عمل تهاجمی واسه بدن به حساب میاد و عوارض خاص خودش رو داره و خدای نکرده بعدن مشکلاتی ایجاد میکنه. اما غیر از این معده حالتی داره که به قول معروف خاصیت ارتجاعی داره و بعد از گذاشتن بالن ممکنه تا یه مدت به خاطر کوچیک شدن معده حجم غذای آدم کم بشه ولی بعد از مدتی این عالت از بین میره. عزیزم من جون یه تجربه نزدیک داشتم اینو با اطمینان بهت میگم چون یکی از نزدیکان من معده اش رو جراحی کرد و ایشون حتا یخش بزرگی از معده اش رو خارج کرد. و فقط یه بخش خیلی خیلی کوچولو از معده اش مونده بود اوایل حجم خوراکش کم بود اما بعدن کم کم باز بیشتر خود و تا حدی که دقیقن برگشت به حالت قبل. اینو گفام که بدونی واقعن این جراحی ها خیلی خیلی موقتیه شاید در طول چند ماه اگه حالا خود عمل عوارشی نداشته باشه اون مساله حجم معده و اینا برمیگرده به قبل. اگه هم میخوای توی اون مدت بدنت رو عادت بدی به کم خوری خوب کاری نداره که شما از همین امروز یک هفته غذا کم بخور (مطمئنن تحملش آسونتر از تحمل سختی های عمل جراحی هستش) بعد از یک هفته حجم معده خود به خود جم و میشه و اگه بیشتر بخوری حس میکنی دلت در میگیره. حالا بعدش اگه میخوای این عادت رو در خودت ایجاد کنی فکر کن حجم معده ات با یه روش کم شده حالا باید این حجم رو نگه داری. اینجوری بهتر نیست؟
البته همه ی اینها رو گفتم واسه اینکه اگه خودت میخوای عمل کنی چون حیفه توی وزن شما یه همچین کاری کرد. اما خب ممکنه واسه یه نفر در وزن خیلی خیلی بالا و در حدی که دیگه مشکل سلامتی براش پیش اومده و راه حل دیگه ای جز بالن نداره خب ممکنه یکی از راههای خوب باشه.
راستی یه چیز دیگه منتظر اون معجون جادویی هستم ها. منم خیلی دلم میخواد یه معجون جادویی باشه بخوریم برسیم به وزن دلخواهمون. خیلی خوب میشه.