سارا ... دفتر چه من

**sara** · 21 آبان 1391, 13:27

سلام سلام سلام
من دوباره شروع کردم
دوران بارداری سختی رو گذروندم وخدا یه دخمل دیگه بهم داد
و من همچنن با اراده دوباره اومدم برای زیبایی
دقیقا قبل از زایمانم به 90 رسیده بودم
الآن 82کیلو هستم
میخوام تا عید سال 94 به 64 برسم
یعنی 18 کیلو کاهش
حدود 200روز وقت دارم
تقریبا روزی 100 گرم باید کم کنم
وزن امروز 15 شهریور 93==82
وزن امروز 16 مهر 93 ===78کیلو
وزن امروز 29 مهر 93 ===77/500
وزن امروز 10 آبان 93===76/500
وزن امروز 20 آبان 93===75.800
وزن امروز 20آذر 93 ===74
زن امروز 23 دی 93===73

**مدیر تبلیغات زیباتن** · 21 آبان 1391 13:27

**sara** · 19 آذر 1392, 15:45

نوشته اصلی توسط مریم ---

سلام سارا جونی
میخوام بدونی که عاشق اسم سارا هستم و هر کسی رو که میبینم اسمش سارا س-ذوق میکنم
بعدها بهت میگم جریانش چیه
فردا روز وزن کشی هستش
که البته بگم تو این مدت وزنم سرجای قبلی هم اومد تقریبا 2 هفته اس که تعادل وزنی نداشتم
خوب خبر داری که حساسیت دارویی هم پیدا کردم
2 هفته دیگه مونده داروهام تموم بشه
ولی خودم میگم صبر کنم تا 22 بعد وزن کنم
نظر شما چیه؟
راستی سارا جونی فندق مهربونت منو که فراموش نکرده
من همش به یادشم
درسته

به نظرم بزار همون22 وزن كشي كن
من و فندقي اصلا" فراموشت نمي كنيم:brunluva:مگه ميشه خاله به اين مهريوني رو فراموش كرد

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط setareh_azad

ولی واقعا سال مار سال زاد و ولده ها
چقدر امسال من خانم باردار می بینم
خیلی خوبه
سالهای پیش از این خبرا نبود
نهایتا یکی دو نفر دور و برمون حامله بودن
ولی الان همه توی فامیلشون یک چند تایی حامله دارن

يعني من و دو تا از دختر عموهام با هم بارداريم
يكي نينيش اسفنديه

يكي هم فروردينيه

منم ارديبهشتي

همه هم در راستاي اهداف ازدياد نسل

**setareh_azad** · 19 آذر 1392, 15:51

نوشته اصلی توسط sara

به نظرم بزار همون22 وزن كشي كن
من و فندقي اصلا" فراموشت نمي كنيم:brunluva:مگه ميشه خاله به اين مهريوني رو فراموش كرد

- - - Updated - - -

يعني من و دو تا از دختر عموهام با هم بارداريم
يكي نينيش اسفنديه

يكي هم فروردينيه

منم ارديبهشتي

همه هم در راستاي اهداف ازدياد نسل

دقیقا من سال تحویل مامانم می گفت امسال سال زاد و ولد بهش می خندیدیم
ولی الان بچه دختر داییم تقریبا یک ماهشه
بچه دوستم 40 روزشه
بچه خواهر شوهرم اسفندیه
بچه پسر دوست مامانم بهمنه
بچه پسر داییم بهمنه
بچه من فروردینیه
یعنی خیلی وقت بود این همه بچه توی یک سال نداشتیم ها

**sara** · 19 آذر 1392, 16:01

قدر جالبه
سال ديگه تو هر خونه كه بريم صداي ونگ ونگ بچست

**باربی اینده** · 19 آذر 1392, 16:08

سلام ساراجونم خوبی گلم؟دخترای گلت چطورن؟راستی اسمی کاندید کردی؟

**sara** · 19 آذر 1392, 16:20

فعلا" رو اسم مانا توافق كرديم
ولي چند روزي هست به اسم دينا هم فكر مي كنيم :brunluva:

**باربی اینده** · 19 آذر 1392, 16:25

چه اسمای تک و نازی.خوش سلیقیاااااااااااااااااااا ااااااا

**hero** · 19 آذر 1392, 16:29

آرزو میکنم تو جیب لباست پول پیدا کنی،
آرزو میکنم یه موزیکی که خیلی وقته دنبالشی ُ هیچ اسمی ازش نمیدونی رو یهو یجا پیدا کنی،
آرزو میکنم وقتی دارن ازت تعریف میکنن تو اتفاقی رد بشی ُبشنوی،
آرزو میکنم انقدر بخندی ُُ بخندی که از چشمات اشک بیاد،
آرزو میکنم یه بویی که باهاش خیلی خاطره خوب داری یجا به مشامت بخوره،
آرزو میکنم وقتی حواست نیست سرتو بیاری بالا ببینی یکی که دوسش داری داره خیلی عمیق با یه حس مثبت و لبخند رضایت نگاهت میکنه،
آرزو میکنم یه چیزی که کوچیکه ولی فکر نمیکردی حالاحالاها داشته باشیش یا اتفاق بیوفته رو بدست بیاری.
این آرزوها کوچیکن ولی خیلی لذت بخشن.