سارا ... دفتر چه من

[sara]

سلام سلام سلام
من دوباره شروع کردم
دوران بارداری سختی رو گذروندم وخدا یه دخمل دیگه بهم داد
و من همچنن با اراده دوباره اومدم برای زیبایی
دقیقا قبل از زایمانم به 90 رسیده بودم
الآن 82کیلو هستم
میخوام تا عید سال 94 به 64 برسم
یعنی 18 کیلو کاهش
حدود 200روز وقت دارم
تقریبا روزی 100 گرم باید کم کنم
وزن امروز 15 شهریور 93==82
وزن امروز 16 مهر 93 ===78کیلو
وزن امروز 29 مهر 93 ===77/500
وزن امروز 10 آبان 93===76/500
وزن امروز 20 آبان 93===75.800
وزن امروز 20آذر 93 ===74
زن امروز 23 دی 93===73

[مریم ---]

سلام سارا جونی
فندق چطوره؟

[setareh_azad]

سلام عزيزم
الآن صبح شنبه هست
ولي تو اونساعتي كه تو برام كامنت گذاشتي من آزمايشم رو داده بودم و تو مطب سونو نشسته بودم ، باورت نميشه از ساعت 8 تا 11 نشستم تا اينكه نوبتم شد ، خيلي اذيت شدم ولي بالاخره تموم شد
تعريفي ها رو من تعريف مي كنم
يه كوچولو وقت مي دي بهم

بله هر چقدر می خواین
وقت تقدیم شما
ولی برامون حسابی تعریف کنی ها
وای این سونو ها هم که آدم رو خون جیگر می کنن
تا نوبت آدم شه
چیزی برده بودی بخوری ضعف نکنی

[fifi]

مامان سارایی مهربببببببببببببببببببون
انشاللله که همیشه شاد و سالم باشی

[sara]

بله هر چقدر می خواین
وقت تقدیم شما
ولی برامون حسابی تعریف کنی ها
وای این سونو ها هم که آدم رو خون جیگر می کنن
تا نوبت آدم شه
چیزی برده بودی بخوری ضعف نکنی

قربونت برممممممممممممممممممممم عزيزمممممممممممممم
نه بابا چيزي نبردم
اصلا هم گرسنه ام نشد
بس كه آب خوردم داشتم مي تركيدممممممممممم تو مطب سونو
هي من آب خوردم
هي نوبتم نشد
هي مجبور شم برم دستشويي
باز ميومدم بيرون و باز آب خورده بودم
شده بودم ملا نصرالدين

- - - Updated - - -

مامان سارایی مهربببببببببببببببببببون
انشاللله که همیشه شاد و سالم باشی

فداي تو في في جونمممممممممممممممممم



- - - Updated - - -

سلام سارا جونی
فندق چطوره؟

سلام عزيزمممممممممم
خودت خوبي
چه خبراااااااااااااااااااااا ا

[مریم ---]

[sara]

تو هم خصوصي داري مريمي

[fofoli]

سلام سارا جون خوبی ؟
فندق حالش خوبه ؟

[sara]

روز پنج شنبه صبح رفتم براي سونو و آزمايش
صب ساعت 30/7 بيدار شدم و رفتم آزمايشگاه
نمونه گيري كردن و گفتم من مي رم سونو و جوابش رو ميارم كه اگه مشكلي نداشت نمونه رو بفرستين واسه آزمايش
ساعت 8 بود كه رفتم سونو
تا ساعت 11 نشستم تا نوبتم شد
نميدونيد چي به سرم اومد تو اين 3 ساعت
من هي آب مي خوردم هي نوبتم نميشد
خلاصه 3 بار مجبور شدم برم دستشويي
باز ميومدم آب مي خوردم
دل درد گرفته بودم به خدا
خلاصه فرستادنم تو
دل تو دلم نبود ، هي دكتره مي گفت به پهلو بخواب .... به پشت بخواب .... بالاخره فندقي رو ديد
الهي قربونش برم
روز يه شنبه تو مطب دكتر خودم 4 سانت بود
روز پنج شنبه 5 سانت بود ،
به دكتره گفتم : جنسيتش معلوم نميشه ؟ كي معلوم ميشه ؟
گقت تا هفته 16 معلوم نميكنه
يه كم شبيه به دختر هست ولي اصلا" مطمئن نيستم
*****************************
نه كه من همش دنبال پسربودم يه كم دپرس شدم
ولي باز به خودم اميد دادم كه 5 سانت كه چيزيش معلوم نيست
ناراحتيم رو به مامان و همسرم منتقل كردم
اونها دعوام كردن و گفتن سلامتيش مهمه و هر چي باشه فقط بايد شكرگزار باش
*********************************
اين بود انشاي من

[tanya]

چه انشای قشنگییییییییییییییییییییی
مامانت و شوهرت راست میگن.
انشالله به حق قرآن سالم و صالح باشه، دختر پسریش مهم نیست.
یعنی ماه دیگه جنسیتش دقیق معلوم میشه؟؟؟

[soniya]

سارا جون ایشالله یه نی نی سالم وجینگی بغلت میگیری