سلااااااااااام
من از بچه گی کلا قد بلند بودم اما چاق نبودم یذره پر بودم که کلا باعث میشد از بقیه بزرگتر به نظر بیام ازون موقع از قد بلندم بدم میومد
اما الان خیلی راضیم اگه کوتاه بودم حالا حالاهاااااااااااااااااا اضافه وزن داشتممممممممم
خوب بریم سراغ داستان
بعدش با همسرم آشنا شدم اون موقع وزن 75کیلو بود با قد 172 این وزن برام خوب بود و ازش راضی بودم
تااینکه نتیجه ی بیرون رفتهای زیبا و بخور بخور های مکرر با نامزدم و 4سال دانشگاه که کلا باعث شد ورزش رو بزارم کنار/البته خودمم تنبل بود/
یدفعه به خودم اومدم دیدم شدم91 کیلوووووووو
رژیم گرفتم شدم 83 کیلو
اما واقعا خودمم نمیدونم چیشد که رژیمم رو شکستم شاید دلیلش علاقه ی بی اندازه ی همسرمه بمن که فکر میکردم من خیلی خوبم فقط یذره چاقم باورنمیکنید حتی از خودم راضی هم بودم.و درنتیجه به 103 کیلو رسیدم.این فاجعه بود
تا اینکه یروز با عزیزدلم رفته بودیم بازار همینطور که از جلو شیشه ی مغازه ها رد میشدیم من خودمو تو آینه ها میدیدم انگهر یهویی به خودم اومدم نمیدونم اون آینه سحرآمیز بود؟؟
یدفعه دیدم ای وای منننننننننن
با اینکه همسرم تیپش ورزشکاریه و کلا درشته دیدم من دارم ازش گنده تر نشون میدممممم
اصلا داشتم از خجالت آب میشدم انگار تا اون روز خودمو ندیده بودم
از یه طرف هم دلم برای نامزدم میسوخت تو دلم میگفتم الهی بمیرم برات اینقدرمنو دوست داری که با این هیکل مزخرف من بازم با افتخار منو به دوستات معرفی میکنی؟؟ بااینکه خودت اینقدر متناسبی از بودن بامن خجالت نمیکشی؟؟ فقط بعضی موقع ها سربسته بهم میگفت برو باشگاه برای سلامتیت
از اون روز شد که من رژیمو شروع کردم و شکر خدا موفق شدم. و دارم ادامه میدم. فقط بخاطر عشقم که اینقدر دوسم داره منم باید بهش نشون بدم چقدر برام عزیزه.
جمله ای اول دفترچه ام حاکی از این خاطره ی تلخه.