شما در حال مشاهده سایت در حالت ریسپانسیو(سازگار با موبایل و تبلت) هستید. در صورت تمایل به مشاهده سایت با نسخه اصلی "ایـنـجـا" کلیک کنید.

آشنایی بیشتر با زیباتنی ها

پاسخ به رایج ترین سوالات کاربران

اطلاعیه مدیریت سایت

در حال حاضر اطلاعیه جدیدی وجود ندارد
نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: خاطرات ورزشی و باشگاه

  1. #1
    omidrock آواتار ها
    کاربر سایت

    امتیاز زیباتنی
    45
    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    تیر 1394
    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    نوشته ها
    216
    میانگین پست در روز
    0.07
    سن
    28
    قد
    170
    وزن شروع
    81
    وزن هدف
    75
    وزن فعلی
    75
    جنسیت
    آقا
    حالت من
    Asabani
    وبلاگ زیباتنی من
    71

    Wink خاطرات ورزشی و باشگاه

    سلام دوستان



    توی این تاپیک خاطرات جالب و تلخ و کلا موارد جالب در مورد ورزش و باشگاه و تمرین رو اینحا بنویسید
    البته تبدیل به چتش نکیند :دیی
    فقط خاطرات و مسائل مربوط به اونو بنویسید
    پدربزرگ رفت و مارا در سوگ خودش نشاند . .
    حالا ما موندیمو خاطراتش . . .
    آقا جون خداحافظ . . .

  2. 5 کاربر، ارسال omidrock را لایک کرده اند:

    alireza75 (13 شهریور 1394),Mr.X (13 شهریور 1394),یکتا اذری (14 شهریور 1394), Zenith (14 شهریور 1394),سیب قرمز (10 مهر 1394)

  3. # ADS
    تبلیغات در مدار
    تاریخ عضویت
    همیشه
    نوشته ها
    بسیاری
     

  4. #2
    omidrock آواتار ها
    کاربر سایت

    امتیاز زیباتنی
    45
    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    تیر 1394
    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    نوشته ها
    216
    میانگین پست در روز
    0.07
    سن
    28
    قد
    170
    وزن شروع
    81
    وزن هدف
    75
    وزن فعلی
    75
    جنسیت
    آقا
    حالت من
    Asabani
    وبلاگ زیباتنی من
    71
    یعنی خوشم میاد هیچکسی به فکر اینجا نیست و همه الکی مثلا دنبال لاغرین...خوب یکم تحرک داشته باشید خوش بگذرونید اینجوری بیشتر لاغر میشین
    خودم خاطرات رو شروع میکنم بلکه بقیه هم خاطره ای از ورزش کردن خودشون تعریف کنند
    سه سال پیش توی تمریناتم یک روز کلا تمرین هوازی توی جنگل به مدت 2ساعت داشتم...رفتم پارک جنگلی النگدره که خیلی بزرگه و چندین کیلومتره و شروع کردم به دویدن
    حالا هوا هم سرد بود ولی من یه شلوارک تا زانو و یه تیشرت و کلاه سرم بود میدویم...رسیدم به یه جایی که تابلو زده بودن خاک جنگل رو نبرید خونه و کلا منظورش این بود
    مردم خاک جنگل رو برای باغچه یا گلدوناشون میریختن تو کیسه میبردن...من داشتم میدوییدم که یه زن و مرد میانسالی زیر تابلو داشتن خاک جمع میکردند
    منو دیدن گفت این چه وضعشه اومدی داری تو جنگل ورزش میکنی شعورت کجا رفته...منو داری یه نگاه به اونا یه نگاه به تابلو
    گفتم من که بیشعورم ولی زیر تابلو خاک نبرید دارید خاک میبرید دمتون گرم...بعد تو افق محو شدم
    فکر کنم به صورت محترمانه جواب دندان شکنی دادم
    ملت خوددرگیری دارن...توی جنگل توی هوای سرد که کسی جنگل نمیاد خلوته وسط زمستان بود...من نباید با شلوارک ورزشی بدوم ولی اونا باید خاک جنگلو بدزند
    اینم جالب بود برام تعریف کردم...متنظر شماها هستم
    پدربزرگ رفت و مارا در سوگ خودش نشاند . .
    حالا ما موندیمو خاطراتش . . .
    آقا جون خداحافظ . . .

  5. 7 کاربر، ارسال omidrock را لایک کرده اند:

    delaram25 (19 شهریور 1394),fofoli (14 شهریور 1394),Mr.X (14 شهریور 1394),کایسا (18 شهریور 1394), Zenith (14 شهریور 1394),باربی اینده (15 شهریور 1394),سیب قرمز (10 مهر 1394)

  6. #3
    Zenith آواتار ها
    مدیر کل سایت

    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    اسفند 1391
    عنوان کاربر
    مدير کل سایت
    نوشته ها
    5,522
    میانگین پست در روز
    1.37
    وزن شروع
    64
    وزن فعلی
    53
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    BaAngizeh
    وبلاگ زیباتنی من
    5
    من خاطره ی خاصی ندارم. جز اینکه یه دوره یه مربی داشتم که کلی اضافه وزن داشت. بعد یه بار محترمانه و صمیمانه پرسیدم شما خودت دوست نداری لاغرتر بشی؟ گفت نه من هیکل اینجوری دوست دارم! فوق العاده هم ادعای با کلاس بودنش میشد. در صورتیکه به نظر من خانومی که نمیدونه تو محیط ورزشگاه چطور باید لباس پوشید و چطور آرایش کرد و مدل موها رو چطور بست آخر بی فرهنگیه. لباسش که بماند. موهاش رو یه شینیون فشن عجیبی کرده بود. یه عااااااااالم موگیرهای مختلف و رنگ به رنگ لابلای موهاش میبست. هرجلسه مژه مصنوعی میذاشت! و خیلی وقتا بین ورزش نصف مژه هاش آویز میشد! آرایش هم که نگو. خط چشم های دمده، رنگ های غلیظ. بین ورزش هم قاعدتا از بس عرق میکرد همه چی رو صورتش مثل تابلوی رنگ و آبرنگ میشد! والا! همونطور که تاکید کردم با این شرایط به دیگران با دید از بالا نگاه میکرد و خیلی خودش رو بافرهنگ تر میدونست.
    هدفم از بیان این توضیحات این بود که فرصت رو غنیمت شمردم یادآوری کنم وقتی باشگاه ورزشی میریم حواسمون باشه سالن مد یا فشن شو نمیریم. یه خانم با فرهنگ و اصطلاحا باکلاس باید بدونه تو هر محیطی چجوری باید لباس بپوشه. محیط ورزشگاه رعایت شدید بهداشت، آرایش های سبک و فیکس، لباس اسپورت و کفش های مناسب و موهایی مرتب و ترجیحا جمع یا دم اسبی میخواد.
    پیشنهاد میکنم این دو اپلیکیشن رو از دست ندید.
    توضیحاتشون رو بخونید، خودتون هم با من هم نظر میشین:

    دریافت اپلیکیشن مدیریت رژیم روزانه زیباتن
    دریافت اپلیکیشن 400 رژیم زیباتن

  7. 7 کاربر، ارسال Zenith را لایک کرده اند:

    azam59 (15 شهریور 1394),delaram25 (19 شهریور 1394),fofoli (15 شهریور 1394),Mr.X (14 شهریور 1394),omidrock (14 شهریور 1394),باربی اینده (15 شهریور 1394),سیب قرمز (10 مهر 1394)

  8. #4
    باربی اینده آواتار ها
    مدیر ارزشمند پیشین

    امتیاز زیباتنی
    140
    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    دی 1348
    عنوان کاربر
    مدیر ارزشمند پیشین
    نوشته ها
    6,674
    میانگین پست در روز
    0.34
    وزن شروع
    61
    وزن هدف
    تثبیت-پیکراشی
    وزن فعلی
    49
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    Sepasgozar
    وبلاگ زیباتنی من
    120
    سلام خب منم از خودم بگم اون اوایل که باشگاه میرفتم این حرکته هست که دمبل و باید ببریم از بالای سر به پشت کمر داشتیم اونو میرفتیم و من بسی جو زده شدم و حس هرکول بون منو گرفت دمبل اوردم بالا و بجای پشت کمر بردن کوبیدم تو سرم
    خدایا دلم قرصه تا مسکنم شمایید
    لطفا تو قسمت رژیم ها فقط نتایج و سوالات در مورد رژیم پرسیده شود و گزارش های غذایی را در داخل وبلاگ های شخصی بنویسید و از گذاشتن اسپم خودداری فرمایید.


  9. 7 کاربر، ارسال باربی اینده را لایک کرده اند:

    delaram25 (19 شهریور 1394),fofoli (15 شهریور 1394),linda1 (18 شهریور 1394),Mr.X (18 شهریور 1394),omidrock (18 شهریور 1394), Zenith (18 شهریور 1394),سیب قرمز (10 مهر 1394)

  10. #5
    Mr.X آواتار ها
    کاربر سایت

    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    خرداد 1392
    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    نوشته ها
    177
    میانگین پست در روز
    0.04
    سن
    22
    قد
    قد خالص (!) 178
    وزن شروع
    55
    وزن هدف
    بیخیالش شدم دیگه :))
    وزن فعلی
    55
    جنسیت
    آقا
    حالت من
    ShadOsarhal
    وبلاگ زیباتنی من
    1
    خاطراتی که دارم مربوط میشه به چند سال پیش

    یادمه یه روز بابام گفت بیا چند تا حرکت با دمبل بهت یاد بدم انجام بدی.

    رفت یه دمبل درست کرد فکر کنم دو کیلو اینا میشد .. منم اولین تجربه کار با دمبل بود برام.

    یه حرکت بهم یاد داد گفت 10 بار با این دستت برو 10 بار با اون دستت .. منم برام سخت بود ولی چون میخواستم ثابت کنم که میتونم ، نهایت قدرت رو به خرج دادم.

    هیچی وسط حرکتا بود که یهو نشستم .. بابام گفت چی شد ؟

    گفتم هیچی فقط فشار مبارک افتاد

    بابامم بیخیال شد خودش بهم حرکت بده گفت برو باشگاه ثبت نام بکن.

    رفتم باشگاه ثبت نام کردم ، همون جلسه م ورزشو شروع کردم.

    اولش که گرم کردن و اینا بود ، بعد مربی گفت بیا اینجا ، رفتم ، یه نگاه بهم انداخت و گفت جلسه دیگه بیا برنامه رو ببر.

    جلسه بعد برام برنامه نوشت و چند تا توصیه و اینا :دی

    اونجا اکثرا هیکلی بودن ، میشه گفت اکثرشون اینکاره بودن و مشخص بود خیلی وقته که میان .. منم پیش خودم میگفتم یه روزی میزنم رو دست همه شون.

    بعد با وسائل اشنا شدم و منم جو گیر میخواستم حسابی خوب ورزش بکنم که نتیجه بگیرم ، کارم زود تموم شد

    چون برنامه م زیاد سنگین نبود بجز چند تا حرکتش.

    منم نیومدم برم خونه ، رفتم یه دور دیگه برنامه رو از اول اجرا کردم.

    خیلی بهم فشار اومده بود .. یکی بهم گفت باو به خودت فشار نیار حالا حالا ها باید بیای :دی

    صدای یکی رو شنیدم که به اون یکی میگفت اینم از اوناست که این جلسه اول و اخرشه :دی

    وقتی رفتم خونه چشمتون روز بد نبینه تا چند روز بدن درد گرفتم که اصلا نمیتونستم تکون بخورم .. با هر حرکت صدای آی آی آی بلند میشد.

    جلسه بعد که رفتم ، یکی داد زد باز این مداد اومد :|:|

    من اهمیت ندادم و رفتم سر اجرای برنامه ولی ایندفعه دیگه طبق برنامه پیش رفتم و زیاد و کم نکردم حرکاتو.

    بعضی حرکتا واقعا سخت بودن ، مثلا اگه سه ست بود ، یه ست میرفتم بعد یه ست از یکی دیگه میرفتم بعد دوباره یه ست از این ، چون پشت سر هم نمیشد.

    خلاصه یه ماه طول کشید تا من راه درستو یاد گرفتم و نحوه درست کار با وسایل اخه هر چی میرفتم هر جوری میرفتم یکی میومد میگفت داداش اشتباه داری میری درستش اینجوریه !

    بعد درستشو که میرفتم میدیدم ااااااا چقدر سخت شد حرکته

    من کم کم باهاشون رفیق شدم و ازشون راهکار یاد میگرفتم.

    چند جلسه گذشت تا یکی که از من یه مقدار کوتاه تر بود و وزنش م زیر 50 بود اومد باشگاه :دی

    ما با هم خیلی رفیق شدیم .. به هم قول دادیم با هم تلاش کنیم تا یه هیکل مثل ارنولد واسه خودمون بسازیم :دی

    کلا جو خوبی شده بود .. منم هر چند از این ورزش خوشم نمیومد اما بخاطر انگیزه ای که داشتم ادامه میدادم.

    برنامه هامون مثل هم بود و چون همزمان پیش متخصص تغذیه م میرفتیم ، برنامه تغذیه مونم یکی کردیم و قول دادیم حتما رعایت کنیم.

    اون رفیقم که خیلی خوشبحالش شد .. اون مدتی که اونجا بودم و وزنم مدام نوسان داشت ، اون تونست وزنشو 12 کیلو بیاره بالا.

    ازش هنوز م خبر دارم .. الان 75 کیلوئه و کلی خوشتیپ شده.

    همیشه یه جمله بهم میگه که : "باشگاه تمام استعداد های فرد رو اشکار میکنه ، حتی استعداد بی استعدادیشون رو"


    اینم از خاطراتی که فعلا یادم میومد .. باز اگه یادم اومد میتعریفم :دی









    I ain't gonna do what I don't want to,
    I'm gonna live My life.

  11. 9 کاربر، ارسال Mr.X را لایک کرده اند:

    alireza75 (18 شهریور 1394),delaram25 (19 شهریور 1394),linda1 (18 شهریور 1394),omidrock (18 شهریور 1394),کایسا (18 شهریور 1394), Zenith (18 شهریور 1394),باربی اینده (18 شهریور 1394),راضیه23 (18 شهریور 1394),سیب قرمز (10 مهر 1394)

  12. #6
    -SARA- آواتار ها
    کاربر تازه وارد

    گروه وزنی
    گروه وزنی

    برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

    تاریخ عضویت
    شهریور 1393
    عنوان کاربر
    کاربر سایت
    نوشته ها
    37
    میانگین پست در روز
    0.01
    سن
    زیر 20 سال
    قد
    173
    وزن شروع
    93
    وزن هدف
    70
    وزن فعلی
    87
    جنسیت
    خانم
    حالت من
    Mehraboon
    وبلاگ زیباتنی من
    10
    خوب خاطره من تازه اتفاق افتاده
    با خواهرم رفته بودم باشگاه یه دختر4-23 ساله بود که خیلی شل بود یعنی کلا مشخص بود کلی کم کرده پوستش که ترک داشت...
    بعد فهمیدم مربی باشگاست...بعد رفتم باهاش حرف زدم .ورداشته میگه من از بچگی خوشتیپ بودم و شنا و اسب سواری میرفتم
    بعد دوستش که باهاش بود گفت واقعااااااااااااااااا؟؟؟؟ ؟ژس چرا به من گفتی 110 کیلو بودی
    یعنی بنده خدا از خجالت آب شد
    به پيش آور دو دست خالي خود را...
    ببينم چشم هاي خيست آيا گفته اي دارند؟
    بخوان مارا...بگردان قبله ات را سوي ما...اينک وضويي کن...
    خجالت مي کشي از من...بگو, جزمن کس ديگر نمي فهمد...
    به نجوايي صدايم کن...بدان آغوش من باز است...
    شروع کن يک قدم با تو...تمام گام هاي مانده اش با من...............

  13. 4 کاربر، ارسال -SARA- را لایک کرده اند:

    delaram25 (19 شهریور 1394),omidrock (18 شهریور 1394), Zenith (18 شهریور 1394),سیب قرمز (10 مهر 1394)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
عکس تاپیک

افزایش چربی سوزی در ورزش و بدنسازی با 12 روش

افزایش چربی سوزی
برای مشاهده کلیک کنید
عکس تاپیک

کوچک کردن شکم در یک ماه با ۵فرمول

کوچک کردن شکم
برای مشاهده کلیک کنید
عکس تاپیک

رژیم خروج از استاپ وزن یک روزه و کاملا رایگان

رژیم خروج از استاپ وزن
برای مشاهده کلیک کنید
عکس تاپیک

کوچک کردن باسن و فرم دهی با 9 راهکار

کوچک کردن باسن
برای مشاهده کلیک کنید