روزنگار یکشنبه
امروز خواهر زادم اومد محل کارم ؛ با هم صحبت کردیم خیلی خوب بود... خیلی حسم خوبه
دیشب مهمون داشتیم دختر عموهام خونمون بودن... مامانم از برنامه رژیم های آیندم براشون میگفت که الان رژیم میوه هستم و بعدش میخوام پروتئین چربی سوز بگیرم... دختر عموم یه پوزخندی به حالت تحقیر زد که پشتش هزار تا حرف بود که نمی تونی و اینم برای دو روزه و ...
برای همینم شده تا آخرش پیش میرم...