یک تجربه جالب پل مکنایی
چند وقت پیش با خونواده همسرم رفته بودیم بیرون.
میخواستم یک لیوان چای بخورم به همراه نقل.
یک عدد نقل برداشتم.حواسم ب اجرای پل مکنا بود.آروم بخور، با توجه بخور، لذت ببر.
کمی از نقل رو گاز زدم.خیلی کم. طعم شیرین و هل دارش پر کرد دهانم رو و یک قلپ چای خوردم.
بعد یک گاز خیلی کوچیک دیگه و همینطور ادامه دادم.
لیوان چایم تموم شد.نقلم نصف شده بود :89:
برام خ عجیب بود.نصفه نقل رو گذاشتم لای ی دستمال توی کیفم.
بعد از ناهار دوباره خواستم ی لیوان چای بخورم.یاد نصفه نقلم افتادم.از کیفم درش آوردم و دوباره شروع کردم.آروم ، آگاهانه ، با لذت..
وقتی شروع ب رعایت اصول پل مکنا میکنی کم کم تجربه های جالبی ب دست میاری و چیزای عجیبی میفهمی.
میفهمی ک قبلا ها با هر قلپ چایی یه شکلات یا خرما یا قند و .. رو هلوپی میذاشتی تو دهانت و هلوپی میجویدی و هلوپی قورت میدادی.
میفهمی وقتی لیوان چایت تموم شده بود حداقل 3 یا 4 تا شکلات یا خرما یا قند خورده بودی.
میفهمی ک میشه یا یه نقل دو تا لیوان چایی خورد و لذت برد.
حالا فک نکنید نقلش خیلی بزرگ و عجیب غریب بود ها.
نه اتفاقا یه نقل خیلی ریز و خیلی باریک بود ولی من انگار تازه دارم میفهمم چرا دوست خوش تیپم ک همیشه ب اندامش و لباسهایی ک تو تنش میدرخشه حسرت میخوردم، یک بیسکوییت کوچک رو تا 10 دقیقه طول میکشید تا بخوره و من تو همون زمان کل یک بسته رو تموم میکردم.
چقدر همیشه حرصم میگرفت ازش ولی الان میفهمم ک چه لذت بیشتری نسبت ب من میبرده با خوردن اون بیسکوییت و یکی از مهم ترین رموز خوش تیپیش همین آروم خوردنش بوده.![]()