شما در حال مشاهده سایت در حالت ریسپانسیو(سازگار با موبایل و تبلت) هستید. در صورت تمایل به مشاهده سایت با نسخه اصلی "ایـنـجـا" کلیک کنید.

آشنایی بیشتر با زیباتنی ها

پاسخ به رایج ترین سوالات کاربران

اطلاعیه مدیریت سایت

در حال حاضر اطلاعیه جدیدی وجود ندارد
  • صفحه 1 از 3
  • 123
  • آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 10 از 23

    موضوع: چنین گذشت بر من!

    1. #1
      Smooth آواتار ها
      کاربر تازه وارد

      گروه وزنی
      گروه وزنی

      برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

      تاریخ عضویت
      آذر 1392
      عنوان کاربر
      کاربر سایت
      نوشته ها
      45
      میانگین پست در روز
      0.01
      سن
      20
      قد
      170
      وزن شروع
      65
      وزن هدف
      50
      وزن فعلی
      63
      جنسیت
      خانم
      حالت من
      Badhal

      چنین گذشت بر من!

      به نام خدا.
      سلام به همگی.:7165:
      شکیبا هستم..20 سالمه و دانشجوئم.
      بچه که بودم لاغر بودم اما با اصرارهای اطرافیان و تشویق های بی جاشون دچار اضافه وزن شدم و طوری بودم که تفریحی غذا میخوردم.
      پدر و مادرم زیادی به "قوی بودن" بچه اهمیت میدادن واسه همین به هر زوری به من غذا میخوروندن و من و مدام از غذا نخوردن میترسوندن!
      مثلا :"اگه صبحونه نخوری جلو بقیه غش میکنی و اگه شام نخوری ضعف میکنی و...".
      چون بچه اول هم بودم تمام وقتشونو روی من میداشتن!
      من از بچگی دچار اضافه وزن شدم اما چاق به حساب نمیومدم تا برای کنکور که خیلی یکجا نشین شده بودم...
      قد من 170 سانت هست و سال 90 که کنکور دادم وزتم به 104 کیلو رسیده بود..به سفارش خونواده به دکتر تغذیه مراجعه کردم.
      از رژیم گرفتن خوشم نمیومد..واسه همین خود خونواده برنامه غذایی منو به دست گرفتن و توصیه های مشاور تغذیه رو برام رعایت میکردن.
      بهمن 91 بود که وزنم حدود 83 شده بود..راستشو بخواین حالم از خودم بهم میخورد و افسرده بودم.
      با وبلاگ یکی که رژیم داشت آشنا شدم و به این فکر افتادم که یک بار برای همیشه خودمو از شر اضافه وزن خلاص بکنم!
      دیگه دلم نمیخواست کسی منو تپل صدا بکنه!
      خوشم نمیومد همه فکر کنن که من پر خورم و عاشق غذام (من واقعا این طوری نبودم و نیستم!)
      خوشم نمیومد یه مشت به اصطلاح دوست به من نیشخند بزنن و شوخی شوخی مسخره ام بکنن!
      از این که خونوادم بهم سرکوفت میزدن..همونایی که خودشون باعث بدبختی من شدن..متنفر بودم!
      از این بدم میومد که هیچ وقت لباس مورد علاقمو نپوشیدم و چیزی رو پوشیدم که "اندازم" بشه.
      خلاصه سعی کردم هر طور شده حداقل ماهی 4 کیلو رو کم بکنم!
      اوایل از کالری چیزی نمیدونستم اما کم کم مطالعاتم رفت بالا و کالری شماری هم میکردم.
      هدفم این بود که 49 کیلو بشم...وزنی که یکی از دوستام داشت و بنظرم خوشتیپ میومد!
      من تیر ماه 92 به 49 کیلو رسیدم..اما ماه رمضان نزدیک بود و منم میخواستم حتما روزه بگیرم بخاطر ثوابش.
      راستش رو بخواین تو این مدت لاغری خیلی حساس شده بودم و مدام به این فکر میکردم که بقیه ممکنه منو چشم بزنن و وزنم برگرده..خیلی عصبی بودم...خودمو از همه قایم میکردم.
      با تمام دوستام و اشناهام قطع رابطه کردم..هر وقت کسی منو میدید و میگفت وااااااااااای چه لاغر شدی حسابی باهاش دعوا میکردم و میگفتم من از همون اول همین بودم!
      بعد میرفتم کلی دعا و ... میخوندم که منو چشم نکرده باشه!!!
      چون همیشه تو سایتا خونده بودم که کسی که رژیم میگیره اخرش برمیگرده و 90 درصد اونایی که رژیم میگیرن چاق تر از قبل میشن!
      ترس عجیبی تو جون من رفته بود..همش میترسیدم چاق بشم و همه دوباره منو مسخره بکنن که نتونست لاغریشو حفظ بکنه!
      ماه رمضون 30 روز کامل روزه گرفتم (عادت ماهیانه از اردیبهشت قطع شده بود) وزنم رسید به 45.
      خلاصه بگم مهر ماه بود که به 38 کیلو رسیدم.
      طوری شدم که دیگه نمیتونستم بدوم..نمیتونستم بپرم..وقتی حرف میزدم نفسم بند میومد..سرمو نمیتونستم بلند کنم و نمیتونستم زیاد یه جا بشینم چون استخون هام درد میگرفت!
      حتی شب روی تشک هم راحت نبودم و تشک به استخون هام فشار میوورد و باعث درد میشد!
      صبح که از خواب بلند میخواستم بشم بدنم کلی خشک میشد و حسابی درد میکرد.
      ولی انرژی خوبی داشتم و اصلا احساس خستگی نداشتم..احساس گرسنگی هم نمیکردم!
      اطرافیان خیلی به من فشار میاوردن که این چه قیافه ایه درست کردی و... منم که فوق العاده روی این موضوع حساس شده بودم و بارها و بار ها به خونوادم گفته بودم حق ندارن درباره این موضوع حرفی بزنن و چاقی من تقصیر اونا بوده به شدت با خونوادم درگیر میشدم.
      بعد از دادن ازمایش خون به اصرار مادرم فهمیدم کلسترول خونم 495 شده!!!طوری که خود دکتر هم کلی تعجب کرده بود!!
      بدنم شروع کرد به ورم کردم و من خودمم روی پر خوری افتاده بودم (ماه آخر کالری روزانه من 150-200 بود و موقع پر خوری 500-600)
      من از ترس افزایش وزن بعد هر پرخوری خودمو یه فصل کتک میزدم و سعی میکردم بالا بیارم ولی نمیشد و تا چند ساعت فقط ورزش میکردم و گریه میکردم و به همه پرخاش میکردم.
      وزن من عرض 1 هفته رسید به 43 (خودمم نفهمیدم واسه ورم بود یا واسه پرخوری!!)
      پر خوری من زیاد شده بود طوری که روزانه تا 3-4 هزار کالری رو با لج بازی و با گریه و یه فصل کتک زدن خودم میخوردم و با تمام خونواده درگیر بودم.
      بخاطر ورم هام بیمارستان بستری شدم..2 هفته بستری بودم..انواع ازمایش ها رو انجام دادم از سونو گرفته تا 100 بار ازمایش خون و سی تی اسکن و ام ار ای و اکو و... .
      تشخیص ندادن..تا دیروز همچنان بدن من ورم داره و بالاخره بعد از 100 تا دکتر رفتن و 2 میلیون خرج دکتر و ازمایش فهمیدن که همه این مشکلات بخاطر قطع عادت ماهیانه بوده و بهم قرص پروژسترون دادن.
      البته 2 هفته پیش هم 2 تا امپولشو زدم که زیاد اثری نداشت..جدیدا دکتر متوجه شده کلیه هام دفع پروتئین دارن.
      وزنم حدود 60 کیلو شده..از خودم متنفرم.
      ترممو بخاطر غیبت های زیاد و افسردگی حذف کردم..البته بخاطر این اضافه شدن وزنم هم بود..دلم نمیخواد کسی منو این جوری ببینه و مسخره بکنه که من نتونستم وزنمو حفظ بکنم!هر چند روی خودم خیلی کار کردم که کاری به حرف دیگران دیگه نداشته باشم.
      هر شب قرص اتورواستاتین 20 میخورم و کلسترولمو به زیر 200 تونستم برسونم.
      از خدا و ... به کل دور شدم و نمازمو ترک کردم (چون فکر میکنم با این که این همه دعا کردم واسه حفظ وزنم خدا کمکم نکرده!).
      رابطه م با خونوادم بدک نیست چون دیگه جرات نمیکنن درباره وزن من حرف بزنن:دی
      میدونن با کوچیکترین اظهار نظری هر عکس العملی ممکنه از من سر بزنه!
      اما تصمیم گرفتم از امروز تا عید وزنمو به همون 35 برسونم و تا اخر عمر حفظ کنم.
      به گفته خیلیا من انورکسیا دارم و پرخوری (بولیمیا) هم در اثر این ایجاد شده اما من گوشم به هیچی بدهکار نیست.
      من این توانایی رو دارم که هیچی نخورم برای همیشه و میخوام بر این ترس که تو جونم کردن که اگه چیزی نخوری غش میکنی و میمیری و... غلبه کنم و هیچ نخورم تا وزنم کم بشه.
      من هیچ وقت و هیچ وقت و هیچ وقت دیگه نمیخوام چاق باشم..حتی متوسط هم نمیخوام باشم..میخوام لاغر ِ لاغر باشم!

      به امید پیروزی!



      به همگی پیشنهاد میکنم لطفا دست از کالری شماری و فکر مدام به غذا بردارین..به خدا وسواسی میشین.
      کسی که مدام لقمه میشماره و کالری حساب میکنه و مدام تو فکر غذا هست "لاغر" نمیشه.
      سعی کنین بدون فکر کردن به غذا لاغر بشین...تو چاهی که من افتادم نیفتین.
      من خودم متوجه شدم که انورکسیک هستم اما تصمیم گرفتم فقط تا 35 کیلو خودمو برسونم و کمتر نشم.
      وظیفه خودم دونستم که بقیه رو از تجربیاتم اگاه بکنم.

      برای همگی آرزوی موفقیت و پیروزی دارم...یلداتون مبارک.












    2. 20 کاربر، ارسال Smooth را لایک کرده اند:

      **mahsa** (08 آذر 1393),eliha (01 دی 1392),khanoom_vakil (06 آذر 1393),khatereh58 (12 بهمن 1393),lila a (23 بهمن 1392),mahbobe (27 تیر 1397),maryam12 (17 مرداد 1393),nasimkh (13 دی 1392),nassim (05 تیر 1393),parchami7 (13 دی 1392),sara (16 بهمن 1392),takhteshasi (31 تیر 1394),tanya (15 بهمن 1392),فاطمه47 (18 بهمن 1393),محبوبه ف (25 دی 1392),نیلو (01 دی 1392),نیک اهنگ (21 بهمن 1392),WinterGirl (26 اسفند 1392),حوراء (17 دی 1394),دلنواز (18 بهمن 1392)

    3. # ADS
      تبلیغات در مدار
      تاریخ عضویت
      همیشه
      نوشته ها
      بسیاری
       

    4. #2
      eliha آواتار ها
      کاربر فعال

      گروه وزنی
      گروه وزنی

      برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

      تاریخ عضویت
      آذر 1392
      عنوان کاربر
      کاربر سایت
      نوشته ها
      457
      میانگین پست در روز
      0.12
      سن
      29
      قد
      164
      وزن شروع
      77
      وزن هدف
      ....
      وزن فعلی
      70
      جنسیت
      خانم
      حالت من
      Ghafelgir
      نقل قول نوشته اصلی توسط Smooth نمایش پست ها
      به نام خدا.
      سلام به همگی.:7165:
      شکیبا هستم..20 سالمه و دانشجوئم.
      بچه که بودم لاغر بودم اما با اصرارهای اطرافیان و تشویق های بی جاشون دچار اضافه وزن شدم و طوری بودم که تفریحی غذا میخوردم.
      پدر و مادرم زیادی به "قوی بودن" بچه اهمیت میدادن واسه همین به هر زوری به من غذا میخوروندن و من و مدام از غذا نخوردن میترسوندن!
      مثلا :"اگه صبحونه نخوری جلو بقیه غش میکنی و اگه شام نخوری ضعف میکنی و...".
      چون بچه اول هم بودم تمام وقتشونو روی من میداشتن!
      من از بچگی دچار اضافه وزن شدم اما چاق به حساب نمیومدم تا برای کنکور که خیلی یکجا نشین شده بودم...
      قد من 170 سانت هست و سال 90 که کنکور دادم وزتم به 104 کیلو رسیده بود..به سفارش خونواده به دکتر تغذیه مراجعه کردم.
      از رژیم گرفتن خوشم نمیومد..واسه همین خود خونواده برنامه غذایی منو به دست گرفتن و توصیه های مشاور تغذیه رو برام رعایت میکردن.
      بهمن 91 بود که وزنم حدود 83 شده بود..راستشو بخواین حالم از خودم بهم میخورد و افسرده بودم.
      با وبلاگ یکی که رژیم داشت آشنا شدم و به این فکر افتادم که یک بار برای همیشه خودمو از شر اضافه وزن خلاص بکنم!
      دیگه دلم نمیخواست کسی منو تپل صدا بکنه!
      خوشم نمیومد همه فکر کنن که من پر خورم و عاشق غذام (من واقعا این طوری نبودم و نیستم!)
      خوشم نمیومد یه مشت به اصطلاح دوست به من نیشخند بزنن و شوخی شوخی مسخره ام بکنن!
      از این که خونوادم بهم سرکوفت میزدن..همونایی که خودشون باعث بدبختی من شدن..متنفر بودم!
      از این بدم میومد که هیچ وقت لباس مورد علاقمو نپوشیدم و چیزی رو پوشیدم که "اندازم" بشه.
      خلاصه سعی کردم هر طور شده حداقل ماهی 4 کیلو رو کم بکنم!
      اوایل از کالری چیزی نمیدونستم اما کم کم مطالعاتم رفت بالا و کالری شماری هم میکردم.
      هدفم این بود که 49 کیلو بشم...وزنی که یکی از دوستام داشت و بنظرم خوشتیپ میومد!
      من تیر ماه 92 به 49 کیلو رسیدم..اما ماه رمضان نزدیک بود و منم میخواستم حتما روزه بگیرم بخاطر ثوابش.
      راستش رو بخواین تو این مدت لاغری خیلی حساس شده بودم و مدام به این فکر میکردم که بقیه ممکنه منو چشم بزنن و وزنم برگرده..خیلی عصبی بودم...خودمو از همه قایم میکردم.
      با تمام دوستام و اشناهام قطع رابطه کردم..هر وقت کسی منو میدید و میگفت وااااااااااای چه لاغر شدی حسابی باهاش دعوا میکردم و میگفتم من از همون اول همین بودم!
      بعد میرفتم کلی دعا و ... میخوندم که منو چشم نکرده باشه!!!
      چون همیشه تو سایتا خونده بودم که کسی که رژیم میگیره اخرش برمیگرده و 90 درصد اونایی که رژیم میگیرن چاق تر از قبل میشن!
      ترس عجیبی تو جون من رفته بود..همش میترسیدم چاق بشم و همه دوباره منو مسخره بکنن که نتونست لاغریشو حفظ بکنه!
      ماه رمضون 30 روز کامل روزه گرفتم (عادت ماهیانه از اردیبهشت قطع شده بود) وزنم رسید به 45.
      خلاصه بگم مهر ماه بود که به 38 کیلو رسیدم.
      طوری شدم که دیگه نمیتونستم بدوم..نمیتونستم بپرم..وقتی حرف میزدم نفسم بند میومد..سرمو نمیتونستم بلند کنم و نمیتونستم زیاد یه جا بشینم چون استخون هام درد میگرفت!
      حتی شب روی تشک هم راحت نبودم و تشک به استخون هام فشار میوورد و باعث درد میشد!
      صبح که از خواب بلند میخواستم بشم بدنم کلی خشک میشد و حسابی درد میکرد.
      ولی انرژی خوبی داشتم و اصلا احساس خستگی نداشتم..احساس گرسنگی هم نمیکردم!
      اطرافیان خیلی به من فشار میاوردن که این چه قیافه ایه درست کردی و... منم که فوق العاده روی این موضوع حساس شده بودم و بارها و بار ها به خونوادم گفته بودم حق ندارن درباره این موضوع حرفی بزنن و چاقی من تقصیر اونا بوده به شدت با خونوادم درگیر میشدم.
      بعد از دادن ازمایش خون به اصرار مادرم فهمیدم کلسترول خونم 495 شده!!!طوری که خود دکتر هم کلی تعجب کرده بود!!
      بدنم شروع کرد به ورم کردم و من خودمم روی پر خوری افتاده بودم (ماه آخر کالری روزانه من 150-200 بود و موقع پر خوری 500-600)
      من از ترس افزایش وزن بعد هر پرخوری خودمو یه فصل کتک میزدم و سعی میکردم بالا بیارم ولی نمیشد و تا چند ساعت فقط ورزش میکردم و گریه میکردم و به همه پرخاش میکردم.
      وزن من عرض 1 هفته رسید به 43 (خودمم نفهمیدم واسه ورم بود یا واسه پرخوری!!)
      پر خوری من زیاد شده بود طوری که روزانه تا 3-4 هزار کالری رو با لج بازی و با گریه و یه فصل کتک زدن خودم میخوردم و با تمام خونواده درگیر بودم.
      بخاطر ورم هام بیمارستان بستری شدم..2 هفته بستری بودم..انواع ازمایش ها رو انجام دادم از سونو گرفته تا 100 بار ازمایش خون و سی تی اسکن و ام ار ای و اکو و... .
      تشخیص ندادن..تا دیروز همچنان بدن من ورم داره و بالاخره بعد از 100 تا دکتر رفتن و 2 میلیون خرج دکتر و ازمایش فهمیدن که همه این مشکلات بخاطر قطع عادت ماهیانه بوده و بهم قرص پروژسترون دادن.
      البته 2 هفته پیش هم 2 تا امپولشو زدم که زیاد اثری نداشت..جدیدا دکتر متوجه شده کلیه هام دفع پروتئین دارن.
      وزنم حدود 60 کیلو شده..از خودم متنفرم.
      ترممو بخاطر غیبت های زیاد و افسردگی حذف کردم..البته بخاطر این اضافه شدن وزنم هم بود..دلم نمیخواد کسی منو این جوری ببینه و مسخره بکنه که من نتونستم وزنمو حفظ بکنم!هر چند روی خودم خیلی کار کردم که کاری به حرف دیگران دیگه نداشته باشم.
      هر شب قرص اتورواستاتین 20 میخورم و کلسترولمو به زیر 200 تونستم برسونم.
      از خدا و ... به کل دور شدم و نمازمو ترک کردم (چون فکر میکنم با این که این همه دعا کردم واسه حفظ وزنم خدا کمکم نکرده!).
      رابطه م با خونوادم بدک نیست چون دیگه جرات نمیکنن درباره وزن من حرف بزنن:دی
      میدونن با کوچیکترین اظهار نظری هر عکس العملی ممکنه از من سر بزنه!
      اما تصمیم گرفتم از امروز تا عید وزنمو به همون 35 برسونم و تا اخر عمر حفظ کنم.
      به گفته خیلیا من انورکسیا دارم و پرخوری (بولیمیا) هم در اثر این ایجاد شده اما من گوشم به هیچی بدهکار نیست.
      من این توانایی رو دارم که هیچی نخورم برای همیشه و میخوام بر این ترس که تو جونم کردن که اگه چیزی نخوری غش میکنی و میمیری و... غلبه کنم و هیچ نخورم تا وزنم کم بشه.
      من هیچ وقت و هیچ وقت و هیچ وقت دیگه نمیخوام چاق باشم..حتی متوسط هم نمیخوام باشم..میخوام لاغر ِ لاغر باشم!

      به امید پیروزی!



      به همگی پیشنهاد میکنم لطفا دست از کالری شماری و فکر مدام به غذا بردارین..به خدا وسواسی میشین.
      کسی که مدام لقمه میشماره و کالری حساب میکنه و مدام تو فکر غذا هست "لاغر" نمیشه.
      سعی کنین بدون فکر کردن به غذا لاغر بشین...تو چاهی که من افتادم نیفتین.
      من خودم متوجه شدم که انورکسیک هستم اما تصمیم گرفتم فقط تا 35 کیلو خودمو برسونم و کمتر نشم.
      وظیفه خودم دونستم که بقیه رو از تجربیاتم اگاه بکنم.

      برای همگی آرزوی موفقیت و پیروزی دارم...یلداتون مبارک.











      درود بر شما و یلداتون فرخنده

      راستش من نمیدونم چی بگم با خوندن این پست!!! حتی اگه راستشو بخوای واسه من باور کردن همچین چیزایی خیــــــــلی مشکله !!!
      دوست من با قد 170 مطمئنی که 35 کیلو وزن برات مناسبه؟؟؟ یعنی اون موقع که 38 بودی واقعاً احساس زیبایی میکردی و راضی بودی از خودت؟؟!!!
      البته فک میکنم این سؤال اصن تو ذهن شما مطرح نباشه، این طور که معلومه شما فقط میخواید به بقیه ثابت کنید که تونستین لاغرِ لاغرِ لاغر بشید و لاغرِ لاغرِ لاغر هم باقی بمونید!!!
      الحق و الانصاف موفق هم بودی و آفرین هم داری!!! فقط افسوس من از اینه که ای کاش این همه انگیزه و خواست و اراده فقط برای رویاهای خودت صرف شده بود نه قضاوتهای دیگران...
      به هر حال صلاح مملکت خویش، خسروان دانند!!!

      دو تا آرزو توی این شب واست دارم که امیدوارم خدا هر دو رو برآورده کنه:
      اول اینکه ان قدر سالم و سلامت باشی که پدر و مادرت از این بابت هیچ غصه و دغدغه ای نداشته باشن (ویرایش: دقت کن که این آرزو در واقع برای پدر و مادرته، نه خودت!! کاملاً متوجه شدم که این قضیه واسه خودت اهمیتی نداره)
      دوم اینکه عزت نفسی داشته باشی که هیچ حرفی، نتونه شادی و رضایت خاطرت رو مکدر کنه

      شاد و خرم باشی
      خدایا،
      راضیم ازت!!!

    5. 10 کاربر، ارسال eliha را لایک کرده اند:

      60kg (16 بهمن 1392),fofoli (01 دی 1392),khatereh58 (12 بهمن 1393),mahbobe (27 تیر 1397),maryam12 (17 مرداد 1393),nassim (05 تیر 1393),parchami7 (13 دی 1392),Smooth (01 دی 1392),فرفر (17 اسفند 1394),حوراء (17 دی 1394)

    6. #3
      Smooth آواتار ها
      کاربر تازه وارد

      گروه وزنی
      گروه وزنی

      برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

      تاریخ عضویت
      آذر 1392
      عنوان کاربر
      کاربر سایت
      نوشته ها
      45
      میانگین پست در روز
      0.01
      سن
      20
      قد
      170
      وزن شروع
      65
      وزن هدف
      50
      وزن فعلی
      63
      جنسیت
      خانم
      حالت من
      Badhal
      نقل قول نوشته اصلی توسط eliha نمایش پست ها
      درود بر شما و یلداتون فرخنده

      راستش من نمیدونم چی بگم با خوندن این پست!!! حتی اگه راستشو بخوای واسه من باور کردن همچین چیزایی خیــــــــلی مشکله !!!
      دوست من با قد 170 مطمئنی که 35 کیلو وزن برات مناسبه؟؟؟ یعنی اون موقع که 38 بودی واقعاً احساس زیبایی میکردی و راضی بودی از خودت؟؟!!!
      البته فک میکنم این سؤال اصن تو ذهن شما مطرح نباشه، این طور که معلومه شما فقط میخواید به بقیه ثابت کنید که تونستین لاغرِ لاغرِ لاغر بشید و لاغرِ لاغرِ لاغر هم باقی بمونید!!!
      الحق و الانصاف موفق هم بودی و آفرین هم داری!!! فقط افسوس من از اینه که ای کاش این همه انگیزه و خواست و اراده فقط برای رویاهای خودت صرف شده بود نه قضاوتهای دیگران...
      به هر حال صلاح مملکت خویش، خسروان دانند!!!

      دو تا آرزو توی این شب واست دارم که امیدوارم خدا هر دو رو برآورده کنه:
      اول اینکه ان قدر سالم و سلامت باشی که پدر و مادرت از این بابت هیچ غصه و دغدغه ای نداشته باشن
      دوم اینکه عزت نفسی داشته باشی که هیچ حرفی، نتونه شادی و رضایت خاطرت رو مکدر کنه

      شاد و خرم باشی
      سلام..مرسی..خب البته میدونم که 35 وزن کمی هست واسه م اما هدفم اینه که اگه به 35 رسیدم و باز روی پر خوری افتادم دیگه زیاد وزنم اضافه نشه.
      راستش هدف من زیبایی و تناسب اندام نبود ( و نیست!) .. دوست داشتم تو یه مکان که میرم از همه حاضرین لاغر تر باشم که دیگه نتونه کسی منو بخاطر چاقی مسخره بکنه!!
      دوست داشتم مثل اونایی باشم که میگفتن ما هر چی غذا میخوریم چاق نمیشیم!!واسه همین با لجبازی غذا میخوردم..میخواستم به خودم و به همه ثابت کنم که منم اینطور آدمی ام!
      اون موقع که 38 بودم از نظر خودم پاهام هنوز چاق بنطر میرسید!(که الان دکتر میگه بخاطر ورم بوده).
      ولی خب خیلی مشکلات داشتم که چند تاشو نوشتم تو پست قبل...با این حال من تمامی این مشکلات رو ترجیح میدم به اون آدم بی خود چاقی که بودم..حتی به دکتر هم گفتم زندگی و سلامتی و مرگ و... برای من مهم نیست...دوست دارم فقط به هدفم برسم.
      مرسی..همچنین.:balloony:

    7. 4 کاربر، ارسال Smooth را لایک کرده اند:

      eliha (01 دی 1392),nasimkh (13 دی 1392),parchami7 (13 دی 1392),tuti (30 دی 1392)

    8. #4
      ستاره جون آواتار ها
      کاربر تازه وارد

      گروه وزنی
      گروه وزنی

      برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

      تاریخ عضویت
      دی 1392
      عنوان کاربر
      کاربر سایت
      نوشته ها
      2
      میانگین پست در روز
      0.00
      سن
      33
      قد
      158
      وزن شروع
      58
      وزن هدف
      55
      وزن فعلی
      57700
      جنسیت
      خانم
      حالت من
      ShadOsarhal
      سلام
      ببخشيد ولي واسه من عجيب و باور نكردنيه شخصي با قد ١٧٠وزنش ٣٥باشه

    9. 2 کاربر، ارسال ستاره جون را لایک کرده اند:

      parchami7 (13 دی 1392),Smooth (30 دی 1392)

    10. #5
      یونیک آواتار ها
      کاربر محبوب

      امتیاز زیباتنی
      143
      گروه وزنی
      گروه وزنی

      برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

      تاریخ عضویت
      دی 1348
      عنوان کاربر
      کاربر سایت
      نوشته ها
      3,613
      میانگین پست در روز
      0.18
      سن
      22
      قد
      165
      وزن شروع
      73 (92/3/23)
      وزن هدف
      بین 55 تا 50 کیلویی...تا رسیدن به هیکل رویاهام ادامه میدم
      وزن فعلی
      59.1 (94.8.21)
      جنسیت
      خانم
      حالت من
      BaAngizeh
      وبلاگ زیباتنی من
      4
      سلام عزیزم
      ازونجایی که خودت هم میدونی انورکسیا داری پس حتما" باید بری پیش یه روانشناس باتجربه و این مشکلت رو حل کنی...
      باور کن خیلی خطرناکه
      من آدمایی رو که با این مشخصه دیدم سرنوشت تلخی داشتن متاسفانه
      این رو هم درنظر بگیر که علاوه برا چاقی ، پشت آدم خیلی لاغر هم حرفای خوبی زده نمیشه
      پس بهترین کار اینه که یه اندام زیبا برا خودت بسازی
      هنوز سنت خیلی کمه...به خدا حیفه اینجوری پیش بری...
      خواهش میکنم بفکر سلامتیت باش عزیزم
      New Year , New Me :) In The All Aspects Of My Life


    11. 4 کاربر، ارسال یونیک را لایک کرده اند:

      parchami7 (13 دی 1392),Smooth (30 دی 1392),فرفر (17 اسفند 1394),حوراء (17 دی 1394)

    12. #6
      Mehregan1986 آواتار ها
      کاربر محبوب

      امتیاز زیباتنی
      70
      گروه وزنی
      گروه وزنی

      برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

      تاریخ عضویت
      مرداد 1392
      عنوان کاربر
      کاربر سایت
      نوشته ها
      4,546
      میانگین پست در روز
      1.17
      سن
      29
      قد
      170
      وزن شروع
      110
      وزن هدف
      60
      وزن فعلی
      78
      جنسیت
      خانم
      حالت من
      Khoshhal
      وبلاگ زیباتنی من
      1
      سلام،با قد ١٧٠
      اونوقت ٣٥ كيلو
      مثلا چيو ميخواي ثابت كني؟
      حتما به روانپزشك مراجعه كن
      ببخش رك ميگم ولي مشكل شما خيلي جدي تر ازينه كه بخواي به ٣٥ كيلو برسي
      من برات دعا ميكنم ازين توهم بياي بيرون،چون زندگيتو خراب ميكنه
      جالبه برام
      يه دختر توي سن شما به فكر زيبايي هست ولي شما برخلاف همه اصلا به فكر زيبايي نيستي
      خانوم،توصيه اول و اخر فقط اينه كه به روانشناس يا روانپزشك مراجعه كنيد
      والسلام
      توي يكي از تاپيك هاي زيباتن دختر جووني هست كه با قد ١٦٥ به ٢٥ كيلو رسيد و متاسفانه فوت كرد
      حتما مطالعه كن
      رسیدن به سایز 36,38 تا اسفند 94

    13. 5 کاربر، ارسال Mehregan1986 را لایک کرده اند:

      60kg (16 بهمن 1392),mahbobe (27 تیر 1397),parchami7 (13 دی 1392),Smooth (30 دی 1392),خانم باربی (23 شهریور 1394)

    14. #7
      neda71 آواتار ها
      کاربر فعال

      امتیاز زیباتنی
      25
      گروه وزنی
      گروه وزنی

      برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

      تاریخ عضویت
      آذر 1392
      عنوان کاربر
      کاربر سایت
      نوشته ها
      761
      میانگین پست در روز
      0.20
      سن
      25
      قد
      163
      وزن شروع
      100
      وزن هدف
      85
      وزن فعلی
      100
      جنسیت
      خانم
      حالت من
      Movafagh
      وبلاگ زیباتنی من
      1
      عزیزم دست از فکر کردن به چاقی بردار
      باور کن این تویی که مهمی نه اندام و قیافت
      فکر نمیکنی اگه تو یه حمع از همه حاضرین فهمیده تر،خوش قلب تر و خوش فکر تر باشی بهتره؟؟؟

    15. 2 کاربر، ارسال neda71 را لایک کرده اند:

      parchami7 (13 دی 1392),Smooth (30 دی 1392)

    16. #8
      شهرزاد آواتار ها
      مدیر ارزشمند پیشین

      امتیاز زیباتنی
      20
      گروه وزنی
      گروه وزنی

      برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

      تاریخ عضویت
      اسفند 1391
      عنوان کاربر
      مدیر ارزشمند پیشین
      نوشته ها
      4,800
      میانگین پست در روز
      1.19
      سن
      27
      قد
      172
      وزن شروع
      101
      وزن هدف
      بدنسازي
      جنسیت
      خانم
      حالت من
      Khoshhal
      این آیندت هست



      در نهایت هم از دنیا می ری دور از جون کسی هم تو جمع نمی گه از همه لاغرتری می گن مشکل روانی داری
      به سوالات رژیمی در دفترچم و پیغام های خصوصی جواب نمی دم لطفا سوالات رو در قسمت های مربوط بپرسید . سوال در دفترچه و پیغام خصوصی خلاف قوانین سایت هست و تذکر داده می شه.

    17. 4 کاربر، ارسال شهرزاد را لایک کرده اند:

      60kg (16 بهمن 1392),parchami7 (13 دی 1392),Smooth (30 دی 1392),حوراء (17 دی 1394)

    18. #9
      nasimkh آواتار ها
      کاربر محبوب

      امتیاز زیباتنی
      149
      گروه وزنی
      گروه وزنی

      برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

      تاریخ عضویت
      آبان 1392
      عنوان کاربر
      کاربر سایت
      نوشته ها
      2,136
      میانگین پست در روز
      0.56
      سن
      38
      قد
      160
      وزن شروع
      82
      وزن هدف
      58
      وزن فعلی
      70
      جنسیت
      خانم
      حالت من
      ShadOsarhal
      وبلاگ زیباتنی من
      17
      سرویس جامعه جهان-فاطمه خوش‌نما:عکسش را که دیدم، ناراحت شدم ولی اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که بخواهد اینقدر اذیتم کند، مدام از صبح تا شب جلوی چشمانم رژه میرود. انگار یک جایی در گوشه و کنار مغزم جاگیر شده است، و همان‌جا بست نشسته و خیال تکان خوردن هم ندارد.


      راه میروم، میبینمش. غذا می‌خورم، می‌بینمش. کتاب می‌خوانم، انگار وسط صفحه کتاب نشسته و همینطور بر و بر نگاهم می‌کند. حتی گفتم چشم‌هایم را ببندم تا شاید توی آن تاریکی برود و دیگر پیدایش نشود ولی فایده ندارد که ندارد. گفتم بیایم این‌جا و بنویسم شاید دست از سرم بردارد.


      "ایزابل کارو" را می‌گویم. مانکن معروف فرانسوی، دختری جذاب که همه تلاشش این بود که معروف‌ترین مانکن فرانسه باشد و شد. ایزابل معروف‌ترین مانکن فرانسه شد. اما حالا این عکسی که من از او دیدم همان ایزابل است هنوز در اوج جوانی است اما روی لبه مرگ ایستاده است.


      این همان ایزابل کارو است که با صورت و اندام استخوانی و پوست چروکیده و چشمانی از حدقه در آمده به دوربین نگاه می‌کند.

      ایزابل اجازه داد تا کمپین ضد لاغری از سرنوشت تأسف‌برانگیز و رقت‌بار او پوستری تهیه کند تا بتواند جان بقیه دختران را نجات دهد. اما کشور فرانسه نصب پوسترهای ایزابل کارو را در این کشور ممنوع کرد.


      کمپین ضد لاغری با تهیه عکس و پوستر و مصاحبه از ایزابل کارو دنیا را تکان داد. اما ظاهرا در اطراف ما کسی پیدا نشد تا به این آژیرهای خطر توجه کند. تا سرنوشت ایزابل و مانکن‌هایی مثل او را برای دخترانمان بگوید.


      "ایزابل می‌گوید این مصاحبه و پوستر فریادی است برای مبارزه با آنچه گردانندگان صنعت مد بر سر مانکن‌ها می‌آورند"


      رسيدن به سايز ۳۴ يكي از نكات برجسته يك مانكن در عرصه اين رقابت است. دستورالعملي كه خوردن و نوشيدن را تبديل به كابوسي براي يك مانكن مي‌كند. اين فشار رواني منجر به بروز بيماري بي‌اشتهايي عصبي (انورکسیا) در بسياري از مانكن‌ها مي‌شود و تاكنون چند تن از آنان را به كام مرگ فرستاده است.

      ایزابل در مصاحبه با کمپین ضد لاغری:

      به چه دلیل اندامتان را در این پوستر تبلیغاتی به نمایش گذاشتید؟

      اندامی را که از آن متنفرم، به نمایش گذاشتم تا دختران جوان در سر تا سر دنیا و دست‌اندرکاران مد متوجه بشوند که دیکتاتوری لاغری، تا چه اندازه وحشتناک است. لاغری بیش از حد باعث مرگ می‌شود و لاغری یعنی همه چیز به غیر از زیبایی. من می‌خواستم رنج خودم را فریاد بکشم.

      چطور با الیویرو توسکانی آشنا شدید؟

      شنیده بودم که اولیویرو توسکانی برای کمپین ضد لاغری‌اش، به دنبال دختر جوانی می‌گردد که واقعاً به بیماری انورکسیا مبتلا باشد. چون خودم هم از ۱۰ سال پیش دچار این بیماری بودم، بلافاصله درگیر این کمپین شدم. اولیویرو توسکانی را چند ساعت قبل از عکاسی ملاقات کردم.

      این کمپین را چطور دیدید؟

      هدف این کمین نشان دادن واقعیت‌های دنیای مد بود. سایز من درست مطابق با مانکن‌هایی است که طراحان لباس به آن «سایز صفر» می‌گویند؛ یعنی کمتر از سایز ۳۴ زنانه.


      بعضی از مانکن‌ها برای نجات خانواده‌هایشان از فقر به چنین شرایطی ادامه می‌دهند. سال گذشته در برزیل دو مانکن جان خود را از دست دادند. طراحان لباس، بی‌مسئولیت هستند و از دختران جوانی که حاضرند برای وارد شدن به دنیای مد دست به هر کاری بزنند، سوءاستفاده می‌کنند.


      نظر شما درباره مد «پرو انا» یا طرفدار انورکسیا چیست؟

      این موضوع شرم‌آور است. سوءاستفاده از دختران جوان و وادار کردن آن‌ها به غذا نخوردن و تبدیل کردن آن‌ها به یک شبح، جنایت است.



      آیا تصویر شما می‌تواند باعث پیشگیری از گسترش این بیماری بشود؟


      مسلماً. اگر من در زمانی که در اوج این بیماری بودم، یعنی در سن بین ۱۳ تا ۱۵ سالگی چنین تصویری را می‌دیدم، حتما به خودم می‌گفتم: «من نمی‌خواهم شبیه این دختر جوان باشم که بدنش مثل زنان پیر، تکیده است» امیدوارم که این پوستر تبلیغاتی بتواند جان دختر‌های جوان، حتی یک نفرشان را نجات بدهد.


      آیا می‌دانید که نصب پوستر تبلیغاتی شما در فرانسه ممنوع شده است؟

      خیر، نمی‌دانستم اما واقعا از این مسأله متأسفم. ما در فرانسه چشمان خود را به روی واقعیت بسته‌ایم. به‌عنوان مثال، دنیای مد، پشت پرده زندگی واقعی مانکن‌های معروف را نشان نمی‌دهد. ما در پشت صحنه مد، با آرایش صورت و آرایش مو و لباس‌ها، جنازه‌ها را پنهان کرده‌ایم.

      ایزابل کارو نتوانست با بیماری‌اش مبارزه کند و آن را شکست بدهد. شاید حالا که او مرده است برای انتشار عکس و مصاحبه‌اش کمی دیر شده باشد، اما آیا ایزابل تنها قربانی صنعت مد خواهد بود؟

    19. 5 کاربر، ارسال nasimkh را لایک کرده اند:

      60kg (16 بهمن 1392),mahbobe (27 تیر 1397),parchami7 (13 دی 1392),Smooth (30 دی 1392),حوراء (17 دی 1394)

    20. #10
      Smooth آواتار ها
      کاربر تازه وارد

      گروه وزنی
      گروه وزنی

      برای آشنایی بیشتر با من اینجا کلیک کنید

      تاریخ عضویت
      آذر 1392
      عنوان کاربر
      کاربر سایت
      نوشته ها
      45
      میانگین پست در روز
      0.01
      سن
      20
      قد
      170
      وزن شروع
      65
      وزن هدف
      50
      وزن فعلی
      63
      جنسیت
      خانم
      حالت من
      Badhal
      سلام دوستان.
      از همه تون ممنونم .. صحبت هاتون روم تاثیر مثبت گذاشت . البته 2-3 جلسه هم پیش روانشناس دانشگاهمون رفتم.
      تصمیم گرفتم وزنمو با ورزش و برنامه غذایی مناسب آروم آروم به 45 کاهش بدم و حفظ کنم.
      ایشالا که بتونم همراه شما و با کمک هاتون به وزن دلخواهم برسم.
      نامم را پدرم انتخاب کرد...
      نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم...
      دیگر بس است!
      راهم را خودم انتخاب خواهم کرد... .

      دفترچه من:http://www.forum.zibatan.ir/showthread.php?t=5435&goto=newpost

    21. کاربر زیر پست Smooth را لایک کرده است:

      mahbobe (27 تیر 1397)

  • صفحه 1 از 3
  • 123
  • آخرینآخرین

    مجوز های ارسال و ویرایش

    • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
    • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •  
    عکس تاپیک

    افزایش چربی سوزی در ورزش و بدنسازی با 12 روش

    افزایش چربی سوزی
    برای مشاهده کلیک کنید
    عکس تاپیک

    کوچک کردن شکم در یک ماه با ۵فرمول

    کوچک کردن شکم
    برای مشاهده کلیک کنید
    عکس تاپیک

    رژیم خروج از استاپ وزن یک روزه و کاملا رایگان

    رژیم خروج از استاپ وزن
    برای مشاهده کلیک کنید
    عکس تاپیک

    کوچک کردن باسن و فرم دهی با 9 راهکار

    کوچک کردن باسن
    برای مشاهده کلیک کنید