توسط در تاریخ 01 مهر 1397 در ساعت 06:02 (340 نمایش ها)
ساعت 5 صبحه
هزار تا دلیل بود که نتونم عمیق بخوابم و تا صب هزار بار بیدار شم
اینکه منو نامزدم بدون پرو کردن و بدون اینکه خانواده ها بدونن مهم ترین لباس زندگی ینی لباس عروس رو اینترنتی خریدیم لباسی که تازه شایدم یه سایز بهم کوچیک باشه
فقط چون عکسش شبیه اونی بود که میخواستیم و قیمتش از کرایه هم کمتر بود !!
و البته همین قیمت کم برامون کمم نبود
دومیش این بود که من پریسای وبلاگ نویس حرفه ای که حدودا یه ساله از فضای مجازی دوره دید میشه توی زیبا تن نوشت !!!
سومیش خریدن کلی خیار بود و خرما در حالی که هنوز جزییات دقیق رژیم رو نمیدونستم
و وقت نکردم بخونم
چهارمیش اتاق نامرتبم و این عذاب وجدان ناشی از بی نظمی من
بی نظمی که شامل محیط کارمم شده و نیروهام دارن ازش سو استفاده میکنن
پنجمیش اون خانم بد اخلاقی که دیروز زنگ زد و با من قرار کاری داشت و من کلا یادم رفت!!!
فک کن سوتی بدی اونم به همچین آدمی!
خلاصه اینکه دیشب داشتم با شیرشاه سه تا عادت بدم رو درمیون میذاشتم حالا ایناهم روش
جیشمو سر کار نگه میدارم
ناخن میخورم
از سرکارکه میام لباسامو میندازم رو تخت
کلا نامرتبم میز کارمم شلخته است
شکمووام
بداخلاقم هستم بچه ها سرکار میگن یهو داد میزنی !!!
واییی اعتماد به نفسم له شد :/