من و شلوغیا این روزهام
انتخابات و دانشگاه و کنکور تغییر رشته و رژیم غذایی و عبادت و ورزش
6 تا کار
حالا جدا از نشریه و شب شعر و کارهای جانبی مثل جشن استاد گرفتن ها و ....
همین 6 تا یه ادم ضعیفو در جا کیش و مات میکرد . یا نه اصلا فقط یکیشو میتونست
خدایا شکرت . کمکم میکنی
توی این شلوغ بازیای طراحی برای کاندیدها و اخبار انتخاباتی و پیدا کردن جمله و رنگ و طرح ...
توی این اشوب که همزمان ارتباط با کلی ادم جدید هست . کسایی که خیلی بزرگتر و با تجربه تر هستن
توی این روزهای تغییر رشته که حس میکنم دارم یه سیاره جدید کشف میکنم . یه سیاره که هنوز نمیدونم منابعش چی هست . یه سیاره که وقتی هم رشته ای هام اسمشم میشنون برق از سرشون میپره . چه برسه بخان براش درس بخونن . همه در همون جمله های اول باختشونو رسما اعلام میکنن ولی من پاش وایستادم ولی من کم نمیارم
توی این روزها که تب و تاب کلاس های دانشگاه شدت گرفته و استاد هایی که یه بند درس میدن که نکنه سرفصلشون بمونه . نکنه فلان همکار جزوشونو ببینه بگه اااا اینو که نگفته !
استاد هایی که تاوان تنبلی اول ترمشونو ما الان با کلاس جبرانی باید بدیم .
از رژیم غذایی نگم که این روزها عین یه مار خوش خط و خاله . خدا نکنه استرس یه کارو داشته باشم یا فکرم مشغول شه . برباد میدم خودمو .
این روزهایی که یهو یادم میاد اااا موهامم باید رنگ بزنم . وای کدوم لباس با کدوم ست شه وای لاک ناخونم . و چک کردن پیج های مد برای یاد گرفتن فوت و فن های جدید که حداقل سوتی هامو پوشش بده
این روزهایی که یه وقتایی اینقد دلم جانماز میخاد و خدارو .
این روزهایی که رقص و ورزش برام عینههههههه تفریح میمونه
این روزهاایی که همه این کارهارو شکسته بسته انجام میدم و دلم خوشه که حداقل توی مسیر درستم
دلم خوشه که دارم دنیامو رنگ میزنم
خدایا شکرت