اراده ی ابکی
اول سلام
اقا اراده درحد جلبک دریایی !!!
چرا من اینجوریم اخههه،اه اعصابم از دست خودم نابوده!دائم دارم برای خودم میگم الان در جواب همسری برای شام بیرون قاطع میگم نه یا الان که میرم فلان جا مهمونی خیلی باشخصیت وخانومانه غذاهای ممنوعه رو کنار میذارم ،و برای اینکه کسی هم متوجه نشه سر خودمو با سالاد و مخلفات بند میکنم!امااا همین که این بوی لاکردار اون قرمه سبزیه بی ادب یا اون کبابای بد قواره،یا چمیدونم مثل امشب پیتزا به مشامم میخوره کلا عنان از کف داده و به جناب اراده میگم فعلا برو کشکتو بساب!
تو خونه هم همین بساطه هر چی برای بچه هام بییارم باید خودمم بچشم:91: اخه مگه داریم مگه میشه یه مادر اینقدر شکمو!!
البته اینم بگم ها اولش به نیت قرب الهی!با همش یه قاشق شروع میکنم ولی وقتی به خودم میام نصف بیشتر غذا تموم شده و باری از غصه وعذاب وجدان به دوشم اضافه شده!!!
من برای این پر خوری و چاقیم همیشه توجیه میارم اخر سرم میندازم پای ارث ومیراثو به بخت بدم لعنت میفرستم !اما خودم که میدنم واقعیت چیه!!!
یه جا خوندم اکثر مردم دلیل پرخوری شون رو عصبی بودن یا بیحوصلگی میدونن اما محقق ها به این نتیجه رسیدن که ضعف اراده بیشتر از عوامل احساسی توی زیاده روی در غذاخوردن اثر داره!!!
الان در شرایط معمول من باید پایین این پست مینوشتم که از این به بعد دیگه محکم وبا اراده به راهم ادامه میدم !واقعا هم الان همین تصمیمو دارم ولی امان از فردا و بوی خوش یار!