وبلاگ زیباتنی افسون11

یادش بخیر ،این مطلب رو سال 93 نوشته بودم
اون موقع از 83به 70ّرسیدم و یه مانتوی مشکی خریدم و بعد چند ماه اومدم دیدن همسرم (در دوران شیرین عقد بودم)چه حس خوبی بود!
خیلی جالبه که من امشب خیلی اتفاقی این مطلب رو دیدم که در جواب یکی از بچه ها گذاشته بودم(داشتم یه مطلب رو تو گوگل سرچ میکردم)
و جالب تر اینکه همین دیروز ،اون مانتو رو که فقط تونسته بودم چند بار بپوشم ،برداشتم از کمد لباسم و شستم و تصمیم گرفتم هر روز بپوشمش تا اون حس رو بهم بده تا ادامه مسیر لاغری برام.شیرین و شیرین تر بشه
من با خودمم تلپاطی دارم! :-)

سلام عزیزم/من تجربه های خودم رو بهت میگم
1/اوایل اهداف کاهش وزنی من خیلییییی جالب بود مثلا هدفم رو گذاشته بودم 20 کیلو کاهش .بهش که فکر میکردم بنظرم خیلی دور بود و دست نیافتنی. ولی حالا توی ذهنم مثلا 75 رو گذاشتم هدف والان که از 83 رسیدم به 79 فقط 4 کیلو مونده به هدفم /پس هدفم دست یافتنی شده و من تلاشم بیشتر
2/من توی دفترچه ام شروع هفته ام از 4شنبه و طبق برنامه ای که تو خونه پیاده میکنم و بعد برات میگم چیه هفته ام از شنبه شروع میشه.من قبلا به وسط هفته که میرسیدم کوتاهی میکردم ولی الان وسط هفته ام میشه زمان استارت کاهش وزنم بر اساس دفترچه
3/دیگه مث قبل تو رژیم متعالی گونه عمل نمیکنم واز تصور همه یا هیچ دراومدم یعنی اگر خطایی کردم خیلی سریع خودم رو میبخشم و نمیذارم یه خطا منو از برنامه ام و هدفم دور و یا حتی جدا کنه ونتیجه برعکس بشه
4/من واسه خودم برگه های کوچیک که رو هر کدومشون یه عدد نوشتم{هر عدد معادل یک روز و روزها به اون اندازه که برای رسیدن به هدف اولم نیاز دارم هست} و البته به صورت معکوس شمارش میکنم/و هر شب اخر شب یا فرداش میام شماره ای که روزش تموم شده رو رنگ میکنم /رنگای شاد شاد / و پشت برگه ها مینویسم روزش چقدر ورزش کردم/اب خوردم /چه خطاهایی داشتم/وزن ناشتام چند بوده وبعد دوباره میزنم پشت در و هر روز تعداد برگه های رنگی بیشتر میشه و من مصمم تر
5/پیاده روی /پیاده روی /پیاده روی
6/بطری نوشابه پر اب کن و بذار دم دستت و سعی کن بخوری قلپ قلپ بخور اذیت نشی /روزی 3 لیتر اب بخور/خیلی زود عادت میکنی