خسته ام از خودم
خیلی خسته ام،از این روزگار ،از این زندگی،از خودم،از همه چی خسته ام.
نمی خوام دیگه تو آینه یا جای دیگه ای به خودم نگا کنم.از وجودم ،از خودم متنفرم.چرا اینقدر ضعیفم.چرا من که تو درس و کار این همه موفقم توی لاغر شدن اینقدر ضعیفم.آخه چرااااا
چرا تو زندگیم شکست خورده ام!یه جایی تو گذشته گیر کردم که منو ول نمی کنه.همیشه تو دلم گریه می کنم واونموقع است که میشینم ودیوانه وار می خورم.چرا عصبی ام.آخه چرااااااااااا
تا می خوام رژیم بگیرم یا مریض میشم یا مهمون میرم یا عصبی میشم یا یا یا یا یا
کلا تقصیر خودمه میدونم خیلی ضعیفم.....
باز از فردا شروع می کنم.خواستم این بار به جان بچه هام قسم بخورم دلم نیومد چون خودمو شناختم.