وبلاگ زیباتنی maryam51

امروز دومین روز رژیمم هستش
فرصت نکردم دیروز بیام اینجا و از شرایط رژیمم حرف بزنم
الان که دارم تایپ میکنم کمی سرم درد میکنه اما مهم نیست اینقدر چربی تو بدنم ذخیره شده که حالا حالاها باید مصرف بشه
من گرسنگی زیاد اذیتم نمیکنه چون بخاطر چاقی از خوردن لذت نمیبرم
ولی افت فشار و قند دارم وسر درد میگیرم
اما طاقت میارم تا بدنم عادت کنه به رژیم و از ذخیرهاش استفاده کنه
دو روزه که پیاده روی میرم همراه با همسرم. روزی یک ساعت
عضلات ساق پام و بازوهام بشدت دردناک شده مثل آدم آهنی راه میرم
خیلی دردناکه. با خودم گفتم چقدر عضلاتم ضعیف شده و من غافل بودم
من ۴۴ سالمه وهر چی سنم بالاتر بره افت بدنی بیشتر پیدامیکنم پس باید ورزش کنم تا بتونم رو پای خودم باشم و محتاج کسی نباشم
چون بی تحرکی باعث زمینگیر شدن میشه. در حدی که برای یک لیوان آب محتاج کسی بشیم
من مدام با خودم حرف میزنم و یادآور میشم که باید وزنم کم بشه
سالها درگیر رژیم بودم. و هیچوقت از لحظاتم لذت نبردم و از غذا خوردن هم لذت نبردم
این دفعه تصمیم خیلی جدی گرفتم و شروع کردم
خسته شدم از وضعیتم
از چاقی بیزارم. اما متاسفانه چاقم
رژیم خیلی سخته چون یکی از لذت های بزرگ دنیا غذا خوردنه
اما لذت های بزرگ دیگه ایی هم وجود داره. وبزرگنرین لذت سلامتی هستش
چاقی مادر تمام بیماریهاست
همیشه با ناراحتی و غصه غذا خوردم. با ناراحتی تو جامعه حضور داشتم. از مهمونی ها فرار میکردم. و نتونستم دنبال علایقم برم و دچار افسردگی شدید شدم
دیگه به آخر رسیدم و دلم مرگ میخواست
اما این چاره کار نبود
چون دلم زندگی هم میخواست
دلم منیخواست حداقل یک سال اون طوری که دوست دارم زندگی کنم
لاغر باشم و جنب و جوش داشته باشم
فکر کردن به مرگ نا شکریه
خدا به من زندگی و همه چی داده. این منم که گند زدم به خودم
تصمیم گرفتم عوض بشم
با توکل به خدا شروع کردم
اکمروز دومنین روز رژیم اول دکتر خضری هستم
امیدوارم که زبانزد بشم و یک الگو برای کسانی که میخوان لاغر بشن
در ضمن من یک کار بزرگدیگه هم انجام دادم
کاری که کسانی که گرفتارش هستند میدونند ترکش چقدر سخته
و باورم نمیشد که بتونم انجامش بدم
بعد از سالها که سیگار مصرف میکردم. سیگار رو کاملا ترک کردم و الان ۴ ماه ونیم هستش که حتب دستم به سیگار هم نخورده
و باور کردم که توانمندم. و خیلی به خودم میبالم
من کسی بودم که بشدت وابسته سیگار بودم و شکر خدا کنار گذاشتمش
پس وقتی اراده کنیم خدا هم کمک میکنه

حرفای دلم رو اینجا می نویسم شاید روزی کسی خوند و انگیزه گرفت که کسی هست غیر از خودش که مشکل چاقی یا سیگار رو داره

من تصمیم گرفت که برای آخرین با رژیم بگیرم

یا میمیرم. یا به وزن ایده آل میرسم

چون من با این‌وزن در واقع فرقی با مرده ندارم
مبخوام وزنم کهخیلی کمتر شد کلاس موسیقی برم
من عاشق موسیقی هستم
دلم میخوام کلاس کار با چوب که تابلو میسازند برم

دلم میخواد کلاس خط و خوشنویسی برم

خلاصه خیلی کارهای نکرده دارم
دلم میخواد با همسرم چند روزبرم کوه وتوکوه چادر بزنم وبخوابم

دلم میخواد جاده چالوس رو دوترکه با همسرم با موتور بریم
.خیلی آرزوها دارم که چاقی مانعش شده
با تمام وجود توکل کردم بخدا و خودم هم حرکت کردم
امیدوارم سال آینده چنین روزی واقعا یک مریم بسیار متفاوت باشم