دل نوشته
صبح را زودتر از همه گنجشک ها آغاز می کنم....
بیدار می شوم تا آشتی نسیم و برگ درختان را تماشا کنم و به همه آنهایی که فراموش شده اند ،فکر کنم.
بر میخیزم تا دروازه های آسمان را به روی پنجره های بسته بگشایم.....
هنوز امید در صبح های زمین قدم می زند.
هنوز بوی خوشبختی را می شود از گلوی گلدان ها بویید....
من پر از سلام های تازه ام.......
تو پر از دلیل های تازه ای......